برپایی پنج روز نمایشگاه مجازی اختصاصی برای کتابفروشان قائممقام نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، گفت: کتابفروشان سراسر کشور در قالب نمایشگاه مجازی پنجروزه و پس از برگزاری نمایشگاه کتاب به فروش کتاب خواهند پرداخت. ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ – ۱۶:۲۸
منبع: خبرگزاری تسنیم
دسته: کتاب
ارسال ۶ هزار و ۱۵۰ اثر به کنگره ملی شعر و داستان ایثار
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست خبری نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار امروز شنبه ۲۹ دی با حضور مسئولان برگزاری کنگره در شهر شیراز برگزار شد.
ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس در این نشست گفت: استقبال شاعران و داستان نویسان از کنگره برخلاف تصور ما بود و حجم استقبال به حدی بود که داوران بخش داستان که سابقه داروی بیشتر از بیست جشنواره کشوری را داشتند، از حجم کار خسته شده بودند. مردم ما در هنگام بسیاری از اتفاقات به دل خطر میروند و به همنوعان خود کمک میکنند و ما در هنگام کرونا یا حوادث طبیعی این مسئله را شاهد هستیم و بنیاد شهید و امور ایثارگران به دنبال فرهنگسازی در این خصوص است.
محمد مرادی رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز و دبیر علمی کنگره نیز در ادامه این نشست گفت: با وجود اینکه زمان فراخوان امسال نسبت به سال قبل دو ماه کمتر بود، با تبلیغات هدفمند شاهد استقبال خوبی از کنگره بودیم که آماری خاص و متمایز است.
وی افزود: ۶ هزار و ۱۵۰ اثر شامل ۵ هزار و ۳۰۰ قطعه شعر و ۸۵۰ داستان به دبیرخانه رسید و بیشتر از ۳۲۰ نویسنده و ۷۰۰ شاعر در این دوره از کنگره شرکت کردند. همچنین داوری مقدماتی از ۲۰ آذرماه آغاز شد و در دهه سوم دی داوری نهایی توسط ۱۳ داور شناخته شده شعر و داستان کشور انجام گرفت.
به گفته مرادی رقابت شدیدی به خصوص در بخش شعر سنتی وجود داشت و کیفیت آثار ارسالی به گونهای بود که با وجود مشارکت ۶ شاعر دارای عنوان در جشنواره شعر فجر و کتاب سال جمهوری اسلامی در کنگره ، برخی از آنان مقام نیاوردند.
مرادی افزود: از ۳۱ استان کشور آثاری به دبیرخانه رسید که استان های فارس، خوزستان و تهران با ۲۹۲ ، ۱۸۰ و ۱۶۹ شرکت کننده بیشترین مشارکت را در کنگره داشتند. همچنین ۵ شب شعر استانی، ۳ شب شعر در استان فارس و ۴ کارگاه داستان نویسی با مشارکت ۴۳۰ نویسنده باسابقه و نوقلم، در کنار این رویداد برگزار شد.
دبیر علمی کنگره شعر و داستان ایثار گفت: در مراسم اختتامیه از ۲ کتاب گزیده و یک کتاب صوتی منتخب داستانهای کوتاه رونمایی خواهد شد.
محمد کرماللهی دبیر کنگره و مدیرکل امور هنری معاونت فرهنگی بنیاد شهید نیز در بخش پایانی این نشست گفت: در سال آینده کنگره داستان ایثار به صورت مستقل برگزار می شود. جریانسازی شعر و داستان در حوزه ایثار مورد انتظار جامعه فرهنگی و هنری کشور است و ما در این زمینه فعالیت میکنیم اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله بسیاری داریم.
وی در خصوص برنامه ریزی برای ایجاد ارزش افزوده از آثار ادبی کنگره به صورت نماهنگ ، فیلم و نمایش گفت: از بین مجموعه آثاری که امسال در بخش نماهنگ تولید کردهایم ، بخش اعظم ترانههای آنها از میان اشعاری انتخاب شده بود که در کنگره هشتم به دست ما رسیده بود. وی در عین حال تأکید کرد: قول میدهم سال آینده درصد قابل از این داستانها در قالبهای دیگر تولید شود و به ارزش افزوده این آثار فکر میکنیم. چرا که برای رفع ضعف در فیلم و نمایش نیاز به قصه داریم و برای این کار باید حوزه ادبیات را تقویت کنیم. برگزاری کارگاه های آموزشی برای ارتقای استعدادهای کشف شده در این کنگره و تداوم آنها و ختم نکردن این کارگاهها به موسم کنگره را به صورت ملی ادامه خواهیم داشت.
نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار امروز با برگزاری پیش کنگره شعر و داستان در حرم سید علاءالدین حسین(ع) شیراز به کار خود ادامه میدهد و فردا در مراسم اختتامیه ، برگزیدگان این کنگره معرفی خواهند شد.
منیع: خبرگزاری مهر
یا جعفر صادق! جهان را یاوری کن
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت امام صادق(ع)، تازهترین سرودههای خود را به محضر مقدس ایشان تقدیم و بخشی از شکوه سیرت ایشان را روایت کردند. تعدادی از این سرودهها را میتوانید در ادامه بخوانید:
افشین علا:
یا جعفر صادق! جهان را یاوری کن
در شام تاریک ستم روشنگری کن
شد مهد دانش، زخمی تیغ تغافل
در دامنت بیمار خود را بستری کن
بر ما که برگشتیم سوی جاهلیت
ای وارث پیغمبران! پیغمبری کن
عمری به نام دین به کام کفر رفتیم
مقصود مذهب را به ما یادآوری کن
جان جهانی را ز گمراهی رها ساز
تنها نگویم شیعیان را سروری کن
از دینگریزان را به معنا رهنمون شو
روحانیت را سوی رحمت رهبری کن
فتوا بده ای مرجع تقلید دلها
در اختلافات مراجع، داوری کن
آیات را در حوض کوثر شستشو ده
یکبار دیگر حوزهها را جعفری کن
احمد رفیعی:
ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت
در ماتم خورشید قلب آسمان سوخت
در داغ او دود از دل ابیات برخاست
از شعله جان واژهها وقت بیان سوخت
وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید
دار وندار باغ در دست خزان سوخت
وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند
با روضه مادر وجودش ناگهان سوخت
در شعله کین دید وقتی خانهاش را
قلبش به یاد عمه قامت کمان سوخت
در کربلای دیگری از خنجر زهر
در تشنگی جان امامی مهربان سوخت
در عصر عاشورای صادق در تب آه
هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت
شام غریبان امام صادق آمد
در خیمهگاه دهر شمعی نیمهجان سوخت
جای چراغی که ندارد دربقیعش
یک عمر دلهای همه دلدادگان سوخت
***
محمدعلی یوسفی:
پیش از تو هیچ نسخه درمان نداشتیم
راهی برای روضه رضوان نداشتیم
از خشکی گلو چه بگویم که بی شما
نوشی برای جرعه ایمان نداشتیم
آقا رئیس مذهب رندان فقط نویی
بیلطفتان که محفل رندان نداشتیم
گر حکمت و درایت و تدبیرتان نبود
هرگز حدیث ناب فراوان نداشتیم
ما با شما به شوکت و عزت رسیدهایم
بی یاریات مسلّماً امکان نداشتیم
با شیوه و فنون تو جرأت گرفتهایم
پیش از تو هیچ جرأت جولان نداشتیم
بیخطبههای زینب و سجاد و بی شما
شور حسین و دیده گریان نداشتیم
گر همت و تلاش شما خاندان نبود
شیعه که هیچ، نام مسلمان نداشتیم
منصور اگر به کام شما سم نکرده بود
اینگونه حال و روز پریشان نداشتیم
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
مجموعه شعر «توپ عطری» برای بچهها منتشر شد
به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعه شعر «توپ عطری» سروده مریم زرنشان بهتازگی با تصویرگری ندا بشرخواه توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب یکی از عناوین مجموعه «همیشه بهار» برای گروه سنی ۹ سال به بالا عرضه شده است.
«همیشه بهار» عنوان مجموعهای است که شعرهای کودک و نوجوان بر اساس سبک زندگی سالم به شیوهی طب سنتی سروده شده است. این کتاب شامل هفت قطعه شعر با عنوانهای «چیپس خرما، چای جادویی، معما، گوشواره، توپ عطری، زردآلو و سوغات» است.
در شعر «چای جادویی» این کتاب میخوانیم:
بابا به دستش بود/ یک دسته آویشن/ مثل نسیم آمد/ از کوه پیش من/ یک بوی خوب و تند/ در خانهمان پیچید/ مامان من فوری/ برگ و گُلش را چید/ دم کرد آویشن/ بهبه عجب بویی/ من با عسل خوردم/ یک چای جادویی!
اینکتاب با ۲۴ صفحه و شمارگان ۲ هزار نسخه عرضه شده است.
منیع: خبرگزاری مهر
مؤسسه دهخدا از گذشته تا امروز؛ چراغی که علیاکبرخان روشن کرد
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مؤسسه دهخدا اسفند سال ۱۳۲۴ شمسی تأسیس شد. سنگ بنای این مؤسسه توسط مجلس شورای وقت در خانۀ علامه علی اکبر دهخدا با مدیریت خود ایشان نهاده شد، و پس از درگذشت علی اکبر دهخدا در دیماه ۱۳۳۴، به مدت دو سال به مجلس شورای ملی منتقل شد.
دو سال و دو ماه بعد (در اسفند ۱۳۳۶) مجلس شورای ملی مؤسسه را همراه با بودجه آن به دانشگاه تهران واگذار کرد. دانشگاه هم آن را با همان اساسنامه و ساختار و بودجه به دانشکده ادبیات سپرد و خانه جدید این مؤسسه این بار، ساختمانی در باغ نگارستان بود؛ و همانجا ماند تا دکتر محمود افشار یزدی _که به دهخدا و لغتنامه او اعتقاد عمیقی داشت_ یکی از مرغوبترین زمینهایش را در شمیران برای استقرار مؤسسه لغتنامه دهخدا وقف دانشگاه تهران کرد. او بدون اخذ اجاره، ساختمانی را در همان زمینها در اختیار مؤسسه گذاشته بود، بعدها دانشگاه در همین زمین ساختمان جدیدی ساخت و ساختمان قبلی را به موقوفات دکتر افشار یزدی برگرداند.
گذر از ناملایمات زمانه
در طول این سالها و پس از درگذشت دکتر محمد معین، مؤسسه لغتنامه دهخدا تحت ریاست دکتر سیدجعفر شهیدی و معاونت دکتر غلامرضا ستوده، با همان بودجه ناچیزی که مجلس تصویب کرده بود و با ناملایمات بسیار به حیات خود ادامه داد، تا کار تألیف و چاپ لغتنامه به پایان رسید. بلافاصله جمعی از مؤلفان و اساتید فرهنگ نویسی یعنی استادان: سیدمحمد دبیرسیاقی، سیدجعفر شهیدی، احمدی گیوی، رسول شایسته حسن انوری، نجفی اسداللهی و چند تن دیگر تصمیم میگیرند که به وصایای دهخدا عمل نمایند. پیشنهاد تألیف ذیلی بر لغتنامه دهخدا به دلایلی تصویب نمیشود و بعداز گفتگوهای بسیار و موافقتها و مخالفتها، تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی به پیشنهاد دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، که در تألیف لغتنامۀ دهخدا نقش اساسی داشته است تصویب میشود، و هیئت رئیسۀ وقت دانشگاه تهران نیز آن را تصویب و ابلاغ میکند.
مسوّده و پیشنویس لغتنامه فارسی
تألیف این لغتنامه نیز از توصیههای علامه دهخداست، که مینویسد: «این لغتنامه (لغتنامه دهخدا) مسوّده و پیشنویس لغتنامه فارسی است». اما برای آن آنگونه که باید ساز و کار مناسبی درنظر گرفته نمیشود. کار بزرگ است و عُدّه ناچیز. مؤلفان که تعدادشان کم شده است سخت مشغول کار میشوند.
در سال ۱۳۶۵ پیشنهاد تأسیس مرکز آموزش بینالمللی زبان فارسی، از طرف دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر غلامرضا ستوده به دانشگاه تهران داده شد و تأسیس آن مورد موافقت قرار گرفت. با راه اندازی این مرکز، اصلاح و تغییر اساسنامه در دستور کار قرار میگیرد. به دلایل بسیار، دکتر شهیدی و دکتر ستوده میخواهند مؤسسه از بدنۀ دانشکدۀ ادبیات جدا شود و زیر نظر مستقیم رئیس دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهد. از این به بعد است که مؤسسه گام در راه پیشرفت و پویایی میگذارد و علاقهمندان غیرایرانی برای یادگیری زبان به مؤسسه میآیند.
در کنار تألیف لغتنامه بزرگ فارسی، چاپ رایانهای لغتنامه دهخدا با همکاری ناشر خصوصی آغاز میشود، با درخواست دکتر ستوده جمع اندک ویراستاران که اکنون در زمینۀ فرهنگنویسی تجربههایی اندوختهاند، گروه دوم مؤلفان لغتنامۀ بزرگ فارسی را تشکیل میدهند و زیر نظر دکتر سیدجعفر شهیدی تألیف حرف جیم لغتنامۀ بزرگ فارسی را آغاز میکنند. چند ماهی بیش نمیگذرد که چاپ دوم کامپیوتری لغتنامه با ویرایشی تازه برای اینکه با فناوری جدید هماهنگ شود آغاز میشود.
با تمام شدن کار چاپ دوم، تهیه سی دی لغتنامه در دستور کار قرار میگیرد. این سی دی به عنوان اولین فرهنگ دیجیتالی زبان فارسی در بنیاد ایرانشناسی توسط معاون رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۸۵ رونمایی میشود و تألیف و تدوین فرهنگ متوسط دهخدا که آن نیز توصیۀ علامه دهخداست آغاز میگردد. این فرهنگ ۵ سال طول میکشد تا تمام شود. تعداد زبانآموزان سال به سال افزایش مییابد، از این راهها درآمد نسبتاً خوبی عاید دانشگاه تهران و انتشارات دانشگاه میشود و بهرۀ مؤسسه مبلغ ناچیزی است که فقط بتواند هزینههای جاریاش را پرداخت کند. همۀ این کارها با عشق توسط نیروهای انگشتشمار و با دریافت حقوقهای بسیار ناچیز انجام میشود.
جایِ خالیِ بزرگان
در طول این سالها مؤسسه چند تن از بزرگان خود را از دست میدهد. دکتر شهیدی، دکتر دبیرسیاقی، استاد دیوشلی، دکتر احمدی گیوی آسمانی میشوند و دکتر غلامرضا ستوده بازنشسته میشود. تألیف حرف آ و الف لغتنامۀ بزرگ فارسی در هفت جلد به پایان میرسد. چند تنِ باقیمانده از ویراستاران چاپهای کامپیوتری به جمع مؤلفان میپیوندند. تألیف حرف ب شروع میشود دکتر حسن انوری که برای تألیف فرهنگ سخن مؤسسه را ترک کرده بود، دوباره به جمع مؤلفان میپیوندد و تألیف قسمتهایی از حرف ب را آغاز میکند یک مجلد از حرف ب (جلد ۸) شامل ۵ جزوه به چاپ میرسد، نرمافزار گنجینۀ لغتِ دهخدا با کمک مؤسسۀ علوم کامپیوتری نور تهیه میشود، طرح تألیف فرهنگ ۶ جلدی دهخدا به خاطر هزینۀ زیاد و عدم بودجه روی میز میماند. همکاران در بخش آموزش چندین جلد کتاب آموزش زبان فارسی در سطوح مختلف تألیف میکنند. دانشجویان رو به افزونی گذاشتهاند، ساز وکار پذیرش دانشجو بهتر میشود. در این چند سال بعد از شادروان دکتر شهیدی، دکتر افخمی و دکتر درزی از گروه زبانشناسی به مسند ریاست مینشینند. انتخاب رئیس مؤسسه از گروه زبانشناسی با توجه به آموزش زبان و فرهنگنویسی تصمیم کاملاً درستی است. کارها همچنان با افت و خیز ادامه مییابد. بنیاد حامیان دهخدا با حضور شخصیتهای فرهیخته تأسیس میشود.
کرونا سرمیرسد
به یکباره کرونا سرمیرسد و کاسه کوزهها را به هم میریزد. زبانآموزان به حداقل میرسند. دکتر درزی، به درستی دکتر بیجنخان استاد زبانشناسی را به عنوان معاون علمی برمیگزیند. ایشان که کولهباری از تجربه در زمینۀ آموزش زبان فارسی دارد و فوت وفن زبان را میشناسد، تغییرات ساختاری در نحوۀ آموزش زبان فارسی را آغاز میکند. آموزش آنلاین راه میافتد. بعد از استعفای دکتر درزی، دکتر بیجنخان حکم ریاست میگیرد. ایشان معاون علمی خود را نه از دانشکدۀ ادبیات بلکه از دانشکدۀ علوم و فنون با تخصص علوم کامپیوتری با گرایش پردازش زبان، به نام دکتر هادی ویسی انتخاب میکند. دانش ایشان و تجربههای دکتر بیجنخان و هنر و تواناییهای آقای مهدی تجلی و همکاری صمیمانۀ همکاران آموزش باعث رشد و شکوفایی مرکز بینالمللی آموزش زبان میگردد. در بخش تألیف نسخۀ برخط لغتنامۀ دهخدا که سالها روی آن کار شده آمادۀ رونمایی میشود. دکتر نیلی و هیئت معاونین ایشان از این نسخه رونمایی میکنند. جلد ۹ لغتنامۀ بزرگ فارسی شامل ۵ جزوۀ دیگر از حرف ب آماده چاپ میشود.
نخستین جایزه علیاکبر دهخدا
نخستین جایزۀ علیاکبر دهخدا به پیشنهاد دکتر شفیعی کدکنی در اردیبهشت ۱۴۰۱ با حمایت بنیاد حامیان به نحو شایسته ای برگزار میشود. همزمان استودیوی مؤسسه که با مشارکت کانون فرهنگی قلمچی ساخته شده است، افتتاح میگردد. در خردادماه ۱۴۰۱ نخستین جشنوارۀ بینالمللی آموزش زبان با حضور آنلاین زبانآموزانی از کشورهای گوناگون که فارسی را درمؤسسه آموختهاندف برگزار میشود. طرح راه اندازی سامانه جامع فارسی آموز برخط (آنلاین) در دستور کار قرار میگیرد. موضوع به کار گیری روشهای نوین فرهنگنویسی با استفاده از تکنولوژی و هوش مصنوعی برای تسریع در کار تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی پیشنهاد میشود.
دوران فترت
باز اما اوضاع دگرگون میشود دکتر بیجنخان قبل از به پایان رسیدن حکمش عزل میشود و دکتر حمیرا زمردی توسط آقای دکتر مقیمی رئیس پیشین دانشگاه به ریاست مؤسسه لغتنامه دهخدا منصوب میشود. دکتر ویسی استعفا میدهد و مؤلفان پس از حدود ۶۰ سال حضور و کار مداوم در پی عزل دو تن از اعضای کارآمد و خبره مؤسسه، برای اولین بار به اعتراض مؤسسه را ترک میکنند.
شد آنکه اهل نظر بر کناره میرفتند
تا آذر ۱۴۰۳ که تقریباً ۲۹ ماه از آن تاریخ میگذشت، طبق روایت کارکنان مؤسسه، این مرکز در نتیجه مدیریت اخیر، از خود هیچ نداشت، از کارمندانش جز تعدادی انگشتشمار باقی نماندهبودند، بقیه هرکدام به جایی فرستاده شدهاند. برخی از اموالش به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برده شده و چارت سازمانی مؤسسه تغییر داده شده است. به طور غیرقانونی در اساسنامه مصوب مؤسسه دست بردهاند و خلاصه اینکه گامی در ارتقا آن برداشته نشده است. با این همه:
برآید سرخ گل خواهی نخواهی
اگر خود صدخزان آرد تباهی
خوشبختانه با تغییر ریاست دانشگاه تهران و بالتبع رئیس دانشکده ادبیات، به قول حافظ:
شد آنکه اهل نظر بر کناره میرفتند،
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
با بازگشت دکتر بی جن خان به ریاست مؤسسه، اساتید مؤلف بعد از سه سال به این خانه بازگشتهاند تا به گفته خودشان، چراغی که علامه دهخدا سالها پیش برفروخته بود خاموش نشود، باز شعله بکشد و نور بیافشاند.
منیع: خبرگزاری مهر
یادداشت|تراژدی یا حماسه؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «دشواری مبارک»، تازهترین اثر فائضه غفارحدادی، دربردارنده خردهروایتهایی از انفجار پیجرها در لبنان است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و قرار است برای نخستینبار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شود. در معرفی این اثر آمده است: این کتاب ما را به حوالی 40 موقعیت از چهار هزار موقعیت همزمان انفجار پیجرها میبرد و اجازه میدهد که نه در مرکز فاجعه، که در اطرافش کمی پرسه بزنیم. راویهای این کتاب، خود قربانیان نیستند؛ عموماً زنهاییاند که رشته محبتشان به آن شخص بسته و زندگیشان به قبل و بعد از آن فاجعه تقسیم شده.
فاطمه سلیمانی، نویسنده و فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی «دشواری مبارک» پرداخته است. این یادداشت را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:
آدمها برای کتاب خریدن معیارهای متفاوتی دارند. یکی از مهمترین معیارها برای خرید کتاب معرفی کتابخوانهای حرفهای است. گاهی هم اسم یک کتاب بر سر زبانها میافتد و خواندنش مُد میشود. گاهی فقط نام جذاب یک کتاب باعث کشش مخاطب میشود و در مواقع نادرتر طرح جلد کتاب؛ اماخوانندههای حرفهای معمولاً کتاب را بر اساس نام نویسنده و شناختی که از او دارند تهیه میکنند.
مثلاً مخاطبهای فائضه غفارحدادی میدانند که نوشتههای او چه زندگینامه باشند و چه سفرنامه، آمیخته با یک ملاحت خاصی هستند؛ طنزی که مختص خودش است و حتی در میان جدیترین متنها هم خودش را نمایان میکند. شاید با توجه به این مقدمه به نظر برسد کتاب جدید او «دشواری مبارک» هم کتابی است آمیخته به طنز. اما همیشه یک استثنا وجود دارد. دشواری مبارک را نمیشود به طنز آغشته کرد. به دلیل اینکه در این کتاب با یک تراژدی عمیق مواجه هستیم و جایی برای طنز وجود ندارد. حتی اگر نویسنده میخواست برای گرفتن زهر ماجرا متوصل به طنز شود بیشتر شبیه به سخره گرفتن این تراژدی میشد تا متعادل کردن روایت.
تراژدیِ انفجار یکباره چند هزار پیجر و نقص عضو چند هزار نفر. «در 17 و 18 سپتامبر 2024، هزارانپیجردستی و صدهاواکی تاکیکه برای استفادهحزبالله لبناندر نظر گرفته شده بود، بهطور همزمان در سراسرلبنانوسوریهدر حملهاسرائیلمنفجر شدند.در این حمله، حداقل 42 نفر از جمله حداقل 12 غیرنظامی کشته و بیش از 3000 نفر زخمی شدند. این حادثه، به عنوان بزرگترین نقض امنیتی حزبالله، از زمان آغازدرگیری اسرائیل و حزباللهدر اکتبر 2023، توصیف شد.»
همه این مجروحان از ناحیه چشم ودست دچار آسیب شدند. بسیاری از دو چشم و عدهای از یک چشم نابینا شدند و انگشتان دستشان را از دست دادند. تعدادی از این مجروحان برای معالجههای تکمیلی به ایران منتقل شدند. کتاب «دشواری مبارک» روایتهایی از زمان این انفجار مهیب است. راویان کتاب اکثراً زنانی هستند که فرزند یا همسرشان در این حادثه آسیب دیده است. روایتها همه کوتاه هستند و از سه یا چهار صفحه تجاوز نمیکنند. نویسنده پیش از هر روایت در چند خط راوی را توصیف میکند. اما نه با اسم و رسم. با آنچه که از راوی مشاهده میکند:
«تا حالا ندیده بودم اسم بچهای توی کالسکه نوح باشد. نوح در ذهن من پیامبری سالخورده با ریش های بلند سفید بود و نسبتی نداشت با پسرک تپل بامزهای که خنده هایش باعث شد جلو بروم و لپش را بکشم و سر حرف را با مادرش باز کنم» «موقع خروج از هتل، دختر خیلی جوانی که گونه های سفیدش را صورتی ملایمی زیباتر کرده آدرس میپرسد» «دور یک میز نشسته اند به قهوه خوردن و حرف زدن. چند زن با سن و سال مختلف همه درد مشترک دارند» و… .
تقریباً هیچکدام از راویها با اسم و رسم معرفی نمیشوند. احتمالاً یک دلیلش به خاطر مسائل امنیتی باشد. اما در واقع چه فرقی میکند نام راوی فاطمه باشد یا زینب؟ مهم عمق جنایتی است که رخ داده نه اسم و رسم آدمها. راویها حتی قرار نیست از سابقه همسر یا فرزندشان در حزبالله بگویند. چه فرقی میکند کسی که مجروح شده یک فرمانده ارشد بوده یا یک سرباز؟ آیا آسیب زدن به کسی که توی میدان جنگ نیست عملی انسانی است؟ حالا او فرمانده باشد یا سرباز… و مهمتر از آن آسیب دیدن اعضای خانواده است. یک زن، یک کودک، یک نوجوان، فقط به این جرم که بعد از بلند شدن زنگ پیجر قصد داشته پیجر را به صاحب اصلی آن برساند. پیجرهایی که این بار صدایشان از همیشه بلندتر بوده و پیغامی که روی آن نوشته شده بود ریزتر. آنقدر که همه مجبور میشدند پیجر را به چشم نزدیکتر کنند تا پیام روی آن را بخوانند. و همین لحظه، لحظهی انفجار بوده. انفجاری که باعث میشود یک فرزند کوچک با دیدن تصویر پدرش بگوید «بابا هیولا شده» و لبخند را از روی لبان پدر بگیرد.
یا نوجوانی که پای درس حضرت علی اکبر(ع) نشسته: «بابا من خیلی خوش حالم که فدای شما شدم. اگه شما اینجوری میشدی من نمیتونستم اون طوری که به گردنمه به شما خدمت کنم، اون دنیا باید جواب پس میدادم»
به جز بیان اتفاقات واقعی، روایتها، دریچههایی به سوی حقیقت باز میکنند که اگر کسی در داستاننویسی از این روشها استفاده کند مورد سرزنش قرار میگیرد. مثلاً استناد به خواب در داستاننویسی مذموم است. اما در زندگی واقعی استناد به خواب بسیار اتفاق میافتد. رویاهای صادقه ای که در دنیای واقعی ممکن است به کرات پیش بیایند: «چند شب قبل از فاجعه خواب عجیبی دیدم. قاصد نامهای از امام حسین(ع) برایم آورده بود. گفت این دعاییه که امام حسین از مادرش حضرت زهرا(س) شنیده و او هم از آقا رسول الله(ص). تو هم این رو بخون و مداومت کن در شدایدی که داری» «همین که بیهوش شدم، حضرت زهرا و سایر ائمه رو دیدم که وارد اتاق عمل شدن. اول بالای سرم روضه خوندن و گریه کردن؛ بعد حضرت زهرا دستشون رو کشیدن روی انگشت من و رفتن. دیگه چیزی نفهمیدم».
«دشواری مبارک» یک تراژدی است به خاطر عمق فاجعهای که در آن روایت میشود؛ اما بیشتر یک کتاب حماسی است. حماسه آدمهایی که همچنان پای آرمانهایشان ایستادهاند و تا آخرین نفس خودشان را سرباز جبهه حق میدانند. چه مردان مجاهدشان و چه زنانی که پیرو راه زینب کبری(س) هستند.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
پیشنهاد ساخت «دهکده فارسی» در تایلند
به گزارش خبرگزاری مهر، هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند با هدف بررسی و گفت وگو در مورد مسائل فرهنگی و همکاریهای مشترک، با حضور نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و انجمن خاندان بونناک در ساختار حکومتی تایلند به میزبانی رایزنی فرهنگی ایران برگزار شد.
در این نشست فرهنگی، ناصرالدین حیدری سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند، به اهمیت دیدار و گفتگو با نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و خاندان بونناک اشاره کرد و این جمع را نمادی از روابط تاریخی و فرهنگی عمیق میان ایران و تایلند دانست.
وی افزود: نقش شیخ احمد قمی در تقویت روابط میان دو ملت ایران و تایلند نه تنها در گذشته حائز اهمیت بوده است، بلکه امروز نیز میتواند الگویی برای دیپلماسی فرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان و فرهنگها باشد و از طرفی این شخصیت برجسته نه تنها یک عالم و تاجر موفق بلکه بهعنوان پل ارتباطی میان اسلام و بودیسم نیز نقشآفرینی کرده است.
سفیر ایران در تایلند در ادامه به روابط دیرینه ایران و تایلند که بیش از ۴۲۰ سال سابقه دارد، اشاره کرد و گفت: این روابط نمونهای از تعامل مثبت میان دو ملت بوده است. همچنین، ایشان به سالگرد هفتادمین روابط دیپلماتیک ایران و تایلند بهعنوان فرصتی مهم برای تقویت روابط در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، و گردشگری اشاره کردند و خواستار بهرهگیری از این مناسبت برای تقویت تعاملات دوجانبه شدند.
حیدری بر اهمیت معرفی شخصیت شیخ احمد قمی به مردم تایلند و نهادهای دولتی تأکید و پیشنهاد کرد که علاوه بر برنامههای فرهنگی، مستندات بیشتری در مورد زندگی و نقش او تهیه و از طریق انتشار کتابها، مقالات و تولیدات رسانهای در سطح گستردهتری معرفی شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع گردشگری پرداخت و ابراز کرد: ایران و تایلند میتوانند از ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی خود برای تقویت این حوزه استفاده نمایند که مسیرهای گردشگری جدیدی مرتبط با میراث شیخ احمد قمی در تایلند طراحی و تبلیغ شود.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند به اهمیت همکاریهای اقتصادی در کنار روابط فرهنگی اشاره کرد و از نهادهای ایرانی و تایلندی خواست با برنامهریزی دقیق، روابط تجاری میان دو کشور را گسترش دهند چون روابط فرهنگی میتواند بستری برای تعاملات اقتصادی و تبادل دانش نیز باشد.
حیدری در ادامه به اهمیت تبادل فناوری و همکاریهای علمی میان ایران و تایلند اشاره کرد و گفت: ایران و تایلند با بهرهگیری از ظرفیتهای علمی و فناوری خود میتوانند در زمینههای مختلف به توسعه همکاریهای مشترک بپردازند.
وی پیشنهاد کرد با برگزاری نشستها و نمایشگاههای تخصصی در حوزههای فناوریهای نوین، مانند نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری انرژیهای تجدید پذیر، و مدیریت منابع آبی، امکان تبادل دانش و تجربه میان متخصصان دو کشور فراهم شود چون ایننشستها میتوانند بستری برای شناسایی فرصتهای جدید همکاری و گسترش تعاملات علمی و فناورانه باشند و میتوان با برگزاری برنامههای مشترک، مانند کارگاههای آموزشی و پروژههای تحقیقاتی، تجربیات و دانش ایران بهویژه در حوزههایی مانند درمان ناباروری و تولید داروهای نوترکیب، در این زمینهها را به اشتراک گذاشت. در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی نیز، دو کشور میتوانند با اجرای پروژههای مشترک، مانند مدیریت پایدار منابع آبی و بهینهسازی سیستمهای کشاورزی، به توسعه پایدار در این حوزه کمک کنند.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند گفت: برگزاری نشستهای مشترک علمی در حوزههای انرژی، محیط زیست، و فناوری اطلاعات میتواند به تبادل فناوری و گسترش همکاریهای صنعتی میان دو کشور کمک کند.
مهدی زارع بی عیب رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند نیز در اینبرنامه با یادآوری نقش تاریخی و برجسته شیخ احمد قمی در تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند گفت: این عالم برجسته و شخصیت معنوی، نمادی از دیپلماسی فرهنگی و الگویی برای تعامل موفق میان فرهنگها و ادیان است. دانش، حکمت، و اخلاق شیخ احمد قمی باعث شد که او در دوران خود اعتماد و احترام جامعه تایلندی را جلب و روابطی پایداری را میان ایران و تایلند ایجاد و در دورهای که ارتباطات میان ملتها محدود بود، با آمیختن جایگاه ویژه علم و معنویت پیوندهای فرهنگی این دو کشور را گسترش داد.
وی افزود: میراث شیخ احمد قمی تنها به گذشته تعلق ندارد، بلکه چراغی برای آینده است. این میراث نشاندهنده اهمیت ارزشهای مشترک انسانی و معنوی در ایجاد روابط پایدار میان ملتها است. امروز، در دنیایی که با چالشهای متعددی روبرو است، بیش از هر زمان دیگری به درسهایی از تاریخ نیاز داریم. شیخ احمد قمی به ما آموخت که چگونه میتوان از طریق گفتوگو، همدلی و احترام متقابل، پایههای صلح و دوستی پایدار را بنا کرد و وظیفه ماست که این نمونه از دیپلماسی فرهنگی و ارتباط میان ملتها را به جهان معرفی کنیم. در این راستا برنامههای فرهنگی و پژوهشی مشترکی میان ایران و تایلند باید طراحی و اجرا شود که به معرفی هر چه بیشتر این شخصیت برجسته وخدمات او به جامعه بینالمللی پرداخته شود.
رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند در پایان با قدردانی از تلاشهای خاندان شیخ احمد قمی در حفظ این میراث ارزشمند، بر ضرورت برنامهریزی دقیق و همکاریهای مشترک برای گرامیداشت هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند تأکید و ابراز امیدواری کرد این نشست آغازی برای تعمیق روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند باشد.
وی افزود: امیدوارم این همکاریها بتواند به توسعه پایدار روابط فرهنگی، علمی و اقتصادی میان ایران و تایلند منجر شود. چون چنین رویدادهایی، فرصتی ارزشمند برای گرامیداشت میراث مشترک و ایجاد پلهای تازه برای همکاریهای آینده هستند.
در ادامه، نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی از آمادگی خود برای همکاریهای مشترک خبر دادند و پیشنهاداتی برای برگزاری نمایشگاهها، سمینارها، و پروژههای فرهنگی ارائه کردند. آنها گفتند تقویت روابط میان دو کشور میتواند بستری برای گسترش تعاملات در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، و آموزشی باشد.
یکی از موارد مطرح شده در این نشست، بررسی ریشههای تاریخی خاندان بونناک و نقش آنها در تقویت روابط ایران و تایلند بود. اعضای این خاندان با اشاره به تاریخچه مهاجرت شیخ احمد قمی و نقش او در جامعه تایلند، خواستار مطالعه بیشتر بر روی اسناد تاریخی مرتبط شدند تا جنبههای ناشناخته این تاریخ ارزشمند روشنتر شود.
اعضای خاندان بونناک در این نشست پیشنهاد تأسیس یک «دهکده فارسی» در تایلند را مطرح کردند. این پیشنهاد با هدف گرامیداشت پیوندهای عمیق تاریخی میان ایران و تایلند و تقویت ارتباطات فرهنگی میان دو ملت ارائه شد که در این دهکده فارسی میتواند برای معرفی میراث غنی فرهنگی و تاریخی ایران به مردم تایلند و همچنین گردشگران بینالمللی عمل کند و شامل عناصری از معماری سنتی ایرانی، مانند باغهای ایرانی، بازارچههای محلی، و نمایشگاههای صنایعدستی میشود.
نمایندگان خاندان بونناک اعلام کردند این دهکده نه تنها مکانی برای نمایش تاریخ و فرهنگ ایران و فضایی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی مشترک مانند جشنهای نوروز، نمایشگاههای هنری و نشستهای ادبی خواهد بود، بلکه میتواند به توسعه گردشگری و ایجاد فرصتهای جدید اقتصادی در منطقه نیز کمک کند.
این پیشنهاد مورد استقبال رایزن فرهنگی ایران قرار گرفت و وی بر اهمیت برنامهریزی دقیق و همکاریهای مشترک میان دو کشور برای تحقق این ایده تأکید کرد.
زراع بیعیب پیشنهاد داد تیمهای مشترک متشکل از معماران، طراحان فرهنگی، و پژوهشگران از ایران و تایلند تشکیل شوند تا ابعاد مختلف این پروژه بررسی و اجرایی شود.
منیع: خبرگزاری مهر
قدرتی به نام ملودی؛ فراتر از اسلحه و آتش
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گاهی فقط یک صدا کافی است تا تاریخ دوباره زنده شود؛ نه صدایی از جنس فریاد و گلوله، بلکه نوایی از عمق جان که بدون آن، حتی وداع با یک قهرمان نیز ناتمام میماند. آن روز در بیروت، هنگام تشییع پیکر سید حسن نصرالله، هزاران چشم اشکبار و هزاران دست به آسمان رفته بود. در میان این سوگ و غرور، تنها یک نوا بود که دلها را به هم نزدیکتر میکرد. پنج قطعه موسیقی با عنوان «سیدالامه» را کارن همایونفر، برای این مراسم ساخت و اجرای آن هنگام تشییع شهدای مقاومت تأثیری گذاشت که هیچ خطبه و هیچ قاب تصویری قادر به انجام آن نبود.
شورآفرینی این آلبوم موسیقی موجب شد هنرمندان جبهه انقلاب، کارن همایونفر را در یازدهمین هفته هنر انقلاب اسلامی به عنوان چهره هنر انقلاب در سال 1403 معرفی کنند. حالا، پس از گذشت ماهها، هنوز آن لحظه، آن صحنه و آن صدا در دل کسانی که آنجا بودند، زنده است. به بهانه انتخاب کارن همایونفر به عنوان چهره هنر انقلاب در سال 1403، با دو تن از اهالی شعر و موسیقی به گفتوگو نشستیم تا از غوغای «سیدالامه» در بیروت برایمان بگویند.
قدرتی به نام ملودی؛ فراتر از اسلحه و آتش
در میان امواج اندوه و شکوه، در آن روز بینظیر بیروت، حامد عسکری، شاعر و نویسنده نیز آنجا حضور داشت؛ در میان مردمی که برای بدرقه مرد میدان گرد آمده بودند. او شاهد لحظهای بود که تاریخ با آوا درآمیخت، واژه با موسیقی پیوندی ابدی بست. آنچه از چشم و گوش او گذشت، نه فقط یک روایت، که شهادتی شاعرانه است بر قدرتی به نام ملودی، که چگونه میتواند ساحت حماسه را دگرگون کند. او میگوید: «سیدالأمّه» صرفاً یک موسیقی یا آلبوم نبود، بلکه تجربهای حیرتانگیز و متفاوت بود. بهگونهای که دیگر نمیتوان حسن نصرالله را بدون آن ملودی و آن فضا در ذهن مجسم کرد. آن لحظه خاص که پردههای بنفش کنار رفت و صدای سید حسن نصرالله در استادیوم طنین انداخت: «السلام علیکم أیها النُجَباء، أیها الخیرُ الناس»، چیزی در وجود همه شکست. همزمان، آن آلبوم و آن ملودی خاص نیز زیر صدای او پخش شد و همانجا بود که قامتها خم شد، اشکها روان شد و تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمان آمده است.
عسکری ادامه میدهد: در همان لحظاتی که جنگندههای اسرائیلی برای ایجاد رعب و وحشت، بر فراز استادیوم پرواز کردند و آسمان بیروت را شکافتند، مردم _با زنان و کودکانشان _ شاید باید میترسیدند، اما ملودی، آنچنان مهیج، باصلابت و پرشکوه بود که بر همه چیز غلبه کرد. این موسیقی بود که در آن لحظه، تحقیر کرد؛ تحقیر کرد جنگ را، رزم را، ابزار نظامی را. آن لحظه، موسیقی از هر سلاحی نیرومندتر ظاهر شد. و این، قدرتی است که در ذات ملودی نهفته است؛ قدرتی که میتواند اراده یک ملت را نجات دهد.
او با اشاره به وجه بیسابقه این تجربه میافزاید: تا آن زمان، چنین اتفاقی سابقه نداشت که برای یک حماسه زنده، در همان لحظه و در جریان آن، مولودی ساخته و منتشر شود. این اتفاق، هم عجیب بود، هم دوستداشتنی؛ تجربهای که باید ثبت و بازآفرینی شود.
عسکری همچنین، با حسرتی شاعرانه یاد میکند از دیگر لحظات تاریخی و عاطفی معاصر که میتوانستند با چنین ملودیهایی جاودانه شوند: ایکاش برای هرکدام از وقایع و لحظات مهم اطرافمان، یک ملودی از این جنس ساخته میشد. ایکاش برای حاج قاسم سلیمانی، آن سردار بزرگ دلها، یک ملودی ماندگار خلق میشد. ایکاش امسال، در سالگرد فتح خرمشهر، دوباره موسیقیای بهیادماندنی ساخته و منتشر میشد؛ نه صرفاً برای یادآوری، بلکه برای امتداد روح آن پیروزی. ایکاش حتی برای زلزله بم، آن فاجعه سنگین، موسیقیای ساخته میشد که مرهمی بر دلهای سوگوار باشد.
وقتی موسیقی، تاریخ را روایت میکند
«سیدالامه»، ساخته کارن همایونفر، تنها یک قطعه موسیقی نبود؛ پژواکی بود از تاریخ، که لحظهای بزرگ را به لحظهای بیتکرار بدل کرد. دکتر محمدمهدی نراقیان، رئیس سابق مرکز موسیقی صدا و سیما و فعال فرهنگی که در آن روز در بیروت حضور داشته، از تجربهای سخن میگوید که دیگر نه صرفاً خاطرهای در ذهن، بلکه لحظهای حکشده در جان است. او میگوید: نزدیک به دو ماه گذشته است و من هر روز، آن صحنه را برای خود مرور میکنم. هر روز، آن نوا، با همه جزئیاتش، در ذهنم طنین میافکند؛ گویی دوباره در میانه ورزشگاه بیروت ایستادهام. نه فقط من، بلکه هر یک از همراهان آن روز، بعدها که با هم سخن گفتیم، دریافتیم که هیچ واژهای قادر به توصیف آن حال و هوا نبود. با آنکه کنار یکدیگر بودیم، همنفس و همقدم، اما گویی هر یک در جهانی مشترک و رازآلود فرو رفته بودیم که شرحش از زبان قاصر است؛ و با این حال، یک حقیقت روشن بود: اگر آن موسیقی نبود، آن لحظه نیز ناقص میماند. صحنهای که بیشک یکی از ماندگارترین قابهای قرن ما خواهد شد، صحنهای که از نسل ما به نسلهای پسین خواهد رسید. اگر «سیدالامه» نبود، صحنه بیصدا بود و گویی چیزی کم داشت. هیچ صدای دیگری نمیتوانست چنین دقیق و بهجا بر آن لحظه بنشیند.
برای نراقیان، آن لحظه نهفقط یک تجربه احساسی بلکه یک نشانه از ظرفیت بینظیر موسیقی است. او ادامه میدهد: در آن روز، موسیقی چیزی فراتر از یک قطعه ساده بود. برای همه حاضران که بیشتر آنها لبنانی و برخی از سرزمینهای دورتر بودند، این نوا آشنا بود. گویی از اعماق جانها برمیخاست و به جانها بازمیگشت. در ورزشگاه، تنها یک قطعه موسیقی پخش نمیشد؛ آنچه شنیده میشد، همسرایی بیکلام مردمانی بود که دلهایشان یکصدا شده بود.
در نظر نراقیان، موسیقی در لحظات سرنوشتساز میتواند احساسی را زنده کند که هیچ رسانهای، هیچ قاب تصویری، و هیچ نثری قادر به بازآفرینی آن نیست. او معتقد است: موسیقی، بینیاز از هر تماشا و توضیح، تنها با جاری شدن، همه حواس را فرا میگیرد، تقویت میکند و در دل مینشاند. این ظرفیت، برای نسل ما ناآشنا نیست؛ نسلی که با موسیقی انقلاب رشد کرده است. برای نسل ما، این پیوند موسیقی با حافظه تاریخی چیز تازهای نیست. ما خاطرههای بسیاری داریم و میدانیم که باز هم تکرار خواهد شد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
عرضه «اخبار جعلی و فرهنگهای دیجیتال» در بازار نشر
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «اخبار جعلی و فرهنگهای دیجیتال»، نوشته راب کاور، اشلی هاو و جی. دنیل تامسون بهتازگی با ترجمه سیدمحمد میرافشاری توسط انتشارات همشهری منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب که سه چهره دانشگاهی استرالیا در تألیف آن مشارکت داشتهاند، فرهنگی است بر پدیدارشناسی اخبار جعلی. نویسندگان تلاش کردهاند به تمام جنبههای این پدیده بپردازند؛ از تعاریف تا توصیف شکلی و محتوایی و ترسیم نسبت آن با حقیقت و شیوه ظهوریافتگی آن. اطلاق عنوان «فرهنگ» بر این کتاب چندان گزاف نیست از آن رو که ذکر هر نامی، با تعریف آن همراه شده و اغلب این تعاریف، از مناظر مختلف فلسفی و علمی بیان شدهاند.
«اخبار جعلی و فرهنگهای دیجیتال» را میتوان مصداق معتبری از دانشهای بینارشتهای دانست، چنانچه نویسندگان هم به فلسفه، هم به علوم ارتباطات و هم به اخلاق نظری توجه داشتهاند.
یکی از بخشهای این کتاب، بررسی اخبار جعلی از منظر اخلاق است: آیا اخلاقی است که دروغها را همرسانی کنیم؟ آیا خبر جعلی را میتوان گونهای از خشونت دانست؟ وظیفهی اخلاقی شهروندان در رابطه با اخبار جعلی چیست؟
موضوع دیگری که نویسندگان کتاب پیشرو به تفصیل آن را بررسی کردهاند، آینده مفاهیمی است که در تماس با فرهنگ دیجیتال، قهراً دستخوش دگرگونی شدهاند و خواهند شد: در آینده فرهنگی دیجیتال، شهروند کیست و غایت ارتباطات چه خواهد بود؟ تکلیف مرجعیت نهادهای سنتی چه خواهد شد؟ آیا فرایند به حاشیه رفتن رسانههای جریان اصلی ادامه خواهد یافت و به حذف کامل آنها خواهد انجامید؟ نویسندگان برای تشریح اینبحثها از مصادیق سیاسی و فرهنگی استفاده کردهاند.
منیع: خبرگزاری مهر
ترجمه گنکور ۲۰۲۳ وارد بازار نشر شد؛ قصه ایتالیای بین جنگهای اول و دوم جهانی
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مراقبت از او» نوشته ژان باتیست آندرهآ به تازگی با ترجمه مهدی بهنوش توسط نشر افکار منتشر و روانه بازار نشر شده است. این رمان برنده جایزه گنکور ۲۰۲۳ شده است.
ژان باتیست آندرهآ (متولد ۱۹۷۱، سنژرمن آنله، فرانسه) در چهلوششسالگی نخستین رمان خود «ملکه من» را نوشت که برایش موفقیتی گسترده به همراه داشت. این کتاب دهها جایزه کسب کرد، از جمله جایزه معتبر فمینا و جایزه رمان اول. دو رمانِ بعدی او، «صدمیلیون سال و یکروز» و «شیاطین و قدیسها» موفقیتهای چشمگیرِ رمان نخست را تکرار کردند. رمان «مراقبت از او» در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و جایزه گنکور، جایزه ادبی فناک و جایزه بزرگ خوانندگان مجلهی اِل را به دست آورد و به پرفروشترین کتاب فرانسه تبدیل شد.
«مراقبت از او» داستان مجسمهسازی بهنام میکل آنجلو ویتالیانی (همنامِ میکل آنجلو بوناروتی یا همان میکل آنژ نابغهی مجسمهساز عصر رنسانس) را در ایتالیای سالهای بین دو جنگ جهانی روایت میکند. آندرهآ در این کتاب، به تاریخ سیاسی ایتالیا و ساختار طبقات اجتماعی از جنگ اول جهانی تا ۱۹۸۰ میپردازد، ظهور فاشیسم و موسیلینی را بهعنوان پدیدهای تدریجی در زندگی روزمره بیان میکند، به توصیفِ فمینیسم، هنر و حمایت از هنرمندان میپردازد، و در این میان، سیمای زنی بهنام «ویولا» را ترسیم میکند که برای آزادیاش میجنگد. آندرهآ از خلالِ زندگیِ این دو قهرمان بهیادماندنی، کتابی بینظیر خلق کرده است؛ قهرمانانی که همچون ستارههایی درخشان اما چشمکزن در آسمان تاریک قرن بیستم، میدرخشند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مرد غولپیکر سر برگرداند و بهام لبخند زد. مانند هیولایی بود که از بلندکردن آدمهای بدجنس برای پرتکردنشان از پنجره خسته شده است، همچنین از فرستادن شیاطین به جهنم. بلند شد. برای یک لحظه منظرهیی مسخرهتر از تفاوتِ قدِ بهترین بازیگر و بهترین مجسمهساز کشور در تمام ایتالیا وجود نداشت. پاگانو درحالیکه کمی خم شده بود دستش را به سمتم پیش آورد. حس کردم که برایش سخت است.
کمی خوشوبش کردیم و بعد من رفتم. در توالتهای مرمری، درحالیکه میلرزیدم جلوی آینه خطابهام را تمرین کردم. از انتهای راهرو صدای تشویق و جیرجیر صندلیها به گوش میرسید. نوبت من بود. رییس آکادمی به حضار سلام کرد و با چند شوخی همه را به خنده انداخت، بعد دستور جلسه را اعلام کرد و نوبت من شد تا از گمنامییی که در آن زاده شده بودم بیرون بیایم.
اینکتاب با ۴۲۲ صفحه و قیمت ۴۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
منیع: خبرگزاری مهر