‌سکوت ایران در قبال تصمیم مهم دولت هند برای زبان فارسی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگرچه چراغ زبان فارسی در هند در آستانه خاموشی است، اما نمی‌توان حضور این زبان را در تاریخ و فرهنگ هند کتمان کرد و نادیده گرفت. با وجود آنکه فارسی قرن‌هاست جایگاه خود را از دست داده و در حال حاضر تنها به عنوان یکی از زبان‌های کلاسیک هند شناخته می‌شود، اما نشانه‌هایی از حیات آن را هنوز هم می‌توان در این کشور احساس کرد؛ از تأثیری که بر فرهنگ و تاریخ هند گذاشته تا نقوش معماری و میراثی که از آن در کشور هفتاد و دو ملت باقی مانده است.

میراث ایرانی اسلامی در هند با ورود نخبگان علمی و فرهنگی ایرانی در دوره گورکانی به این کشور که می‌توان آن را مشابه فرار مغزهای این روزها در نظر گرفت، جانی دوباره گرفت. ماحصل حضور این نخبگان، خلق آثار متعدد و شکوفایی استعدادهای تازه‌ای بود که زیر سایه زبان فارسی بالیدند و خود به یکی از نمایندگان اصلی این زبان در شبه‌قاره تبدیل شدند. با این حال، کارشناسان طی سال‌های گذشته با کم شدن رونق فارسی در این کشور نسبت به عواقب آن هشدار داده و درباره از دست رفتن کرسی‌های آموزش زبان فارسی در مراکز علمی و جایگزین شدن دیگر زبان‌ها انتقاد کرده‌اند.

دولت هند در سال 1399، زبان فارسی را به عنوان یکی از زبان‌های کلاسیک این کشور اعلام کرد؛ تصمیمی که در آن زمان امیدها را در دل برای جان گرفتن دوباره این زبان روشن کرد. با این حال، فقدان برنامه‌ای مشخص برای سر و سامان دادن به آموزش زبان فارسی در این کشور و حفظ میراث آن، سبب شده تا دغدغه‌مندان به آینده این زبان همچنان با چشمی نگران نظاره‌گر باشند.

سکوت ایران در قبال تصمیم دولت هند برای زبان فارسی

مهدی خواجه پیری، مؤسس و مدیر مرکز میکروفیلم نور در هندوستان، معتقد است تصمیم دولت هند در این‌باره گامی مهم برای حفظ زبان فارسی است، اما کافی نیست. او در گفت‌وگویی با خبرنگار فرهنگی تسنیم، گفت: دولت هند آمادگی حفظ این زبان را دارد اما باید گروهی از ایران باشد که با دولت هند همفکری کند. رونق زبان فارسی در هند از بین رفته، اما دولت هند تلاش کرده آن را به عنوان یکی از زبان‌های کلاسیک در نظر بگیرد. دولت علاقه‌مند است و دوست دارد و بزرگان هند در سیاست‌های خود این نظر را دارند که زبان فارسی بخش عظیمی از تاریخ هند است و باید حفاظت شود. اما مسئله اینجاست که رسیدن به این مهم، تنها به خواست دولت هند میسر نمی‌شود.

زبان فارسی , آموزش زبان فارسی , کشور هند ,

به گفته او؛ مسئولان ایرانی باید گروهی را مشخص کنند تا نقاط قوت و ضعف شناسایی و بررسی شود. تنها از این طریق می‌توان زبان شیرین فارسی را در هند زنده نگاه داشت.

زبان فارسی در دنیای امروز در حال رقابت با زبان‌هایی است که به لحاظ اقتصادی برای زبان‌آموزان آینده بهتری را به تصویر می‎کشند. در دنیای امروز، انتخاب زبان دوم، عموماً براساس منفعت اقتصادی افراد در آینده انتخاب می‌شود. بنا بر بررسی‌های صورت گرفته، در حال حاضر زبان انگلیسی موفق‌ترین زبان از این منظر است. به گفته کارشناسان؛ انتظار می‌رود که دیگر زبان‌ها در سال‌های آتی به رقیبی جدی برای این زبان تبدیل شوند. زبان چینی از جمله این رقبای تازه‌نفس است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده و بر تعداد افرادی که به این زبان جذب می‌شوند، هر ساله افزایش می‌یابد.

در چنین فضایی، زبان فارسی که از پشتوانه اقتصادی کمتری برخوردار است، انتخاب اول بسیاری از زبان‌آموزان نیست. زبان فارسی، زبان هنر و فرهنگ است و همین امر، در دنیای صنعتی امروز که علاقه به هنر، موسیقی و ادبیات روزافزون می‌‎شود، مزیت کمی نیست. خواجه‌پیری معتقد است باید مزیت‌های فارسی را از این منظر به مردم هند بیشتر معرفی کرد تا بتوان بارقه‌های امید را در جان گرفتن دوباره این زبان در هند به نظاره نشست: زبان فارسی در هند، زبانی نیست که زبان اقتصاد باشد و مردم از قِبَل آن شغلی داشته باشند یا تجارتی انجام دهند. زبان فارسی، زبان عشق، علاقه و زبان هم‌بستگی میان ملت‌هاست؛ لذا از این وجه باید زبان فارسی را در هند تقویت کرد.

چرا دیگر “فارسی” انتخاب اول هندی‌ها نیست؟

مدیر مرکز میکروفیلم نور با بیان اینکه زبان انگلیسی زبان اقتصاد است و مردم بر مبنای یادگیری این زبان و دیگر زبان‌های پیشرفته شغل و امکانات پیدا می‌کنند، افزود: اما زبان فارسی الآن این موقعیت را در هند ندارد؛ بنابراین زبان فارسی را باید جذاب کرد و زیبایی‌های این زبان را به کام مردم هند چشاند تا بتوانند با زبانی که زبان فرهنگ، عشق، ادب و موسیقی است، دوباره آشنا شوند و آشتی کنند.

زبان فارسی , آموزش زبان فارسی , کشور هند ,

خواجه‌پیری ادامه داد: در کاسته شدن رونق زبان فارسی در هند باید این موضوع را نیز یادآور شد که عدم توجه مسئولان ایرانی نیز خود یکی از علل است. متأسفانه چاره‌جویی برای جلوگیری از ضعف این زبان در هند، دغدغه برخی از مسئولان نبوده است. 

روش عجیب تدریس زبان فارسی در هند

این فعال فرهنگی با بیان اینکه تقریباً تا سه دهه قبل هنوز فارسی رونق خوبی داشت، اضافه کرد: در مراکز فرهنگی و دانشگاهی افراد سرشناسی داشتیم که به ادبیات و زبان فارسی خدمت کردند: ضیاءالدین دسایی، امیرحسن عابدی، نذیر احمد، اظهر دهلوی و ده‌ها استاد زبان فارسی که عاشق و خدمتگزار این زبان در سرزمین پهناور هند بودند. پس از آنکه تعدادی از این اساتید از دنیا رفتند، از رونق زبان فارسی در دانشگاه‌ها کاسته شد. پیش‌تر بیش از 250 شعبه زبان فارسی در دانشگاه‌ها داشتیم که به دلیل عدم استقبال دانشجویان و فقدان اساتید بزرگ، کم‌کم تعطیل و یا با زبان اردو و عربی ادغام شدند.

به گفته او؛ یکی از علل بی‌توجهی به زبان فارسی عدم انتشار آثار اساتیدی است که به این زبان می‌نوشتند و می‌نویسند. از سوی دیگر، در دپارتمان‌های فارسی که تعدادشان حدود 100 مرکز است، دیگر زبان فارسی را به زبان اردو تدریس می‌کنند. 

آینده تاریک میراث ایرانی در مسیر صنعتی شدن هند

هند با میراث فرهنگی غنی و جمعیت گوناگون خود، در طول سال‌ها شاهد یک سیر تحول چشمگیر در حرکت به سمت توسعه صنعتی بوده است. این کشور که زمانی عمدتاً بر اقتصاد کشاورزی تکیه کرده بود، در سال‌های اخیر به تدریج به یک قطب تولید در جهان تبدیل شده و سرمایه‌گذاری‌هایی را از سراسر جهان به خود جذب کرده است. اما این مسئله چه تأثیری بر میراث تاریخی و فرهنگی این کشور می‌گذارد؟ خواجه‌پیری یکی از دغدغه‌ها در حوزه زبان فارسی را این موضوع دانست و گفت: حرکت سریع هند به سمت صنعتی شدن، نگرانی‌ها راجع به آینده زبان فارسی در این کشور را دوچندان می‌کند. در چنین شرایطی، صدها هزار نسخه خطی و میلیون‌ها برگ سند تاریخی فارسی در هند آینده تاریکی دارند. با توجه به سرعتی که در نابودی میراث مکتوب ایرانی اسلامی وجود دارد، کاری از دست یک مؤسسه برای پیشگیری از این آسیب‌ها برنمی‌آید.

مرکز میکروفیلم نور که در دهه 60 به امر رهبر معظم انقلاب در دهلی نو با هدف حفظ و صیانت از نشر میراث اسلامی خصوصاً شیعی در کشور پهناور هند تأسیس شد، از جمله مراکز فرهنگی است که تلاش دارد میراث زبان فارسی در کشور هفتاد و دو ملت را در حد وسع خود پاسداری کند؛ امری مهم که با توجه به گستره دامنه این تراث فرهنگی در هند، دشوار می‌نماید: یکی از اهداف مرکز حفظ میراث زبان فارسی و پاسداری از زبان و فرهنگ فارسی در هند است. علت آن این است که حدود 800 سال زبان فارسی، زبان رسمی و دربار هند بوده است؛ بنابراین بیشتر دانشمندان و علما اندیشه‌های خود را به زبان فارسی تألیف می‌کردند. زبان فارسی، زبان رایجی بین علما بود و در دربار نیز تمام مکاتبات به این زبان انجام می‌گرفت. زبان فارسی در این دوره تاریخی، زبان علم، فرهنگ و ادب بوده است. با توجه به این شرایط، بسیاری از اندیشمندان و اهل فرهنگ از ایران به هند مهاجرت کردند.

زبان فارسی , آموزش زبان فارسی , کشور هند ,

خواجه‌پیری به سابقه زبان فارسی در مراکز علمی هند اشاره و اضافه کرد: در کنار دربار، زبان فارسی زبان یادگیری علوم دینی و تحصیل در مراکز آموزشی بود؛ یعنی هرکسی می‌خواست زبان عربی بیاموزد، باید ابتدا فارسی می‌آموخت. کتاب‌های گلستان و بوستان سعدی، خمسه نظامی و… از جمله منابع اصلی بود که یک طالب علم باید ابتدا آنها را می‌خواند تا بتواند دیگر مدارج علمی را طی کند. در مجموع می‌توان گفت در این برهه تاریخی، یادگیری زبان فارسی و تسلط بر آن، مایه افتخار بود. حتی می‌بینیم که برخی از کتب علمی عربی مانند قانون ابن سینا یا کتاب‌های دینی هندوها که به زبان سانسکریت بود، در این دوره به فارسی ترجمه شد.

قدم‌های آرام روباه پیر برای حذف زبان فارسی

مدیر مرکز میکروفیلم نور با بیان اینکه انگلیسی‌ها پس از تسلط بر هند تلاش کردند تا چراغ روشن این زبان را خاموش و زبان انگلیسی را جایگزین آن کنند؛ بنابراین زبان فارسی کم‌کم به حاشیه رانده شد، یادآور شد: انگلیسی‌ها برای اینکه به مقصود خود برسند، در ابتدا زبان فارسی را آموختند و سپس اقدام به راه‌اندازی مراکزی مانند مدرسه عالیه کلکته و تصحیح برخی از آثار فارسی کردند؛ این امر به این دلیل صورت گرفت که تمام اطلاعات راجع به هند و تاریخ این کشور به زبان فارسی نوشته شده بود. آنها وقتی با این زبان آشنا شدند، کم‌کم زبان فارسی را به حاشیه راندند. در دو دهه پیش، زبان فارسی زبان پایه و شروع علوم دینی محسوب می‌شد، اما امروزه این شرایط نیز تغییر کرده و در حال حاضر زبان فارسی تنها به عنوان زبان کلاسیک هند از سوی دولت این کشور شناخته می‌شود. 

خواجه‌پیری با بیان اینکه پس از خروج انگلیسی‌ها از هند و استقلال این کشور، زبان انگلیسی زبان رسمی این کشور شد و جا افتاد، به دیگر تلاش‌های بریتانیا برای نابودی زبان فارسی در هند اشاره و تصریح کرد: از سوی دیگر، یکی از ضربه‌هایی که به زبان فارسی خورد، جدا شدن پاکستان از هند بود که این امر نیز نقشه انگلیسی‌ها بود. در این شرایط، برخی از مسلمانان مجبور به مهاجرت به کشور جدیدالتأسیس پاکستان شدند، مدارس دینی از رونق افتاد و طالبان علم دین نیز با این زبان غریبه شدند و زبان اردو جایگزین زبان فارسی شد. 

 نسخه‌های فارسی که سر از لندن درآوردند

به گفته او؛ نکته مهم این است که با مهاجرت خیلی از مسلمانان به کشور پاکستان، کتابخانه‌ها در اینجا باقی ماند. مدارس دینی مملو از کتاب‌ به زبان فارسی بود، اما با بی‌توجهی به کتابخانه‌ها، کم‌کم این مراکز از بین رفتو بسیاری از کتابخانه‌ها نیز مورد هجوم انگلیسی‌ها قرار گرفت. ابوطالب لندنی در سفرنامه خود می‌نویسد که در کتابخانه پادشاهان اول، 400 هزار نسخه خطی نفیس وجود داشت و وقتی انگلیسی‌ها وارد اینجا شدند، متصدی دولت انگلیس، در عرض دو سال بیش از 100 هزار نسخه از بهترین آثار را انتخاب و از هند خارج کرد؛ به عبارت دیگر، طبق منابع تاریخی  افرادی از سوی انگلیس مأموریت داشتند تا کتاب‌های نفیس و بسیار نفیس را از هند انتخاب و به انگلیس منتقل کنند؛ بنابراین ضربه محکمی به دارایی اسلامی و ایرانی در هند ایجاد شد.

مدیرمرکز میکروفیلم نور در ادامه به بخشی از فعالیت‌های این مرکز برای حفظ میراث ایرانی اسلامی در هند اشاره کرد و گفت: شروع به کار مرکز، مصادف بود با چهارصدمین سال شهادت علامه مجاهد، قاضی نورالله شوشتری، ملقب به شهید ثالث و صاحب کتاب گرانقدر «مجالس‌المؤمنین» و «احقاق الحق». در بدو فعالیت، کار شناسایی مراکزی که در آنها نسخ خطی و چاپ سنگی به زبان‌های فارسی و عربی نگهداری می‌شد، مد نظر قرار گرفت و در ادامه، دو فهرست نسخه‌های خطی عربی و فارسی کتابخانه ندوةالعلما در لکهنو هند تدوین شد. کار فهرست‌نویسی با نسخه‌های خطی کتابخانه راجه محمودآباد لکهنو ادامه پیدا کرد که از جمله کتابخانه‌های مهم اسلامی در آن منطقه به شمار می‌رود.

زبان فارسی , آموزش زبان فارسی , کشور هند ,

او ادامه داد: همراه با فهرست‌نگاری و شناسایی نسخ خطی، کار تهیه میکروفیلم نیز آغاز شد و از تعدادی کتابخانه که در آن نسخ خطی اسلامی و ایرانی به زبان‌های عربی و فارسی نگهداری می‌شد، میکروفیلم تهیه شد؛ زیرا در آن زمان هنوز دستگاه‌های جدید دیجیتال نیامده بود. ابتدای کار با کتابخانه علامه میرحامد حسین صاحب کتاب «عقبات‌الانوار» شروع شد. این کتابخانه از کتابخانه‌های بزرگ شخصی جهان و دارای نسخ ارزشمندی از منابع علمی و اعتقادی شیعی و سنی است. در آن زمان به دلایل مختلف از جمله عدم تمکن مالی، کتابخانه در وضعیت نامناسبی قرار داشت و اکثر نسخه‌ها مورد هجوم حشرات موذی و آب و هوای نامناسب قرار گرفته بود؛ به همین دلیل در ابتدای امر، تمام کتاب‌هایی را که آسیب دیده بودند، جلد کردیم و از آن پراکندگی درآوردیم.

مخفی کردن اسناد ایرانی پشت دیوارهای یک خانه

به گفته خواجه‌پیری؛ همزمان در دیگر شهرها نیز کار شناسایی مراکز نسخ خطی اسلامی را آغاز کردیم که از این جمله می‌توان به دانشگاه اسلامی علیگر با 14 هزار و 500 نسخه خطی اشاره کرد. حدود چهار هزار و 500 نسخه را دیجیتال‌سازی کردیم و دو جلد فهرست در آنجا آماده و به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شد. در شهر احمدآباد در درگاه پیرمحمدشاه که نسخه‌های بسیار نفیسی داشت، نیز کار را پی گرفتیم. فهرست به زبان اردو نوشته بود که ما آن را به زبان فارسی اماده کردیم. در حال حاضر 72 عنوان فهرست نسخ خطی عربی و فارسی در سراسر هند آماده شده است. در این مدت، میکروفیلم و نسخه دیجیتال بیش از 100 هزار نسخه خطی در هند نیز آماده شده است. در آرشیو ملی هند نیز کار دیجیتال‌سازی اسناد پیگیری و در این مدت یک میلیون و 200 هزار برگ سنند دیجیتال‌سازی شد. در مدت حضورمان در هند تلاش کردیم از میراث ایرانی و اسلامی در سرزمین هند پاسداری کنیم.

خواجه‌پیری در بخش دیگر صحبت‌های خود به علاقه هندی‌ها برای حفظ زبان فارسی اشاره کرد و گفت: در دوره حاکمیت تیموریان در هند، به علت وسعت و پهناوری حکومتشان نامه‌نگاری زیاد انجام می‌شد؛ به همین دلیل این حکومت به «دولت کاغذی» مشهور است. اما بخش زیادی از این اسناد(دوره تیموریان و گورکانیان) در دوره سلطه انگلیس بر هند از بین رفت. با توجه به اقدامات انگلیسی‌ها برای از بین بردن اسناد فارسی در هند، برخی تلاش‌های شخصی برای حفظ این اسناد در آن ایام صورت گرفت.

به گفته او؛ از جمله این موارد می‌توان به مجموعه اسناد عنایت جنگ اشاره کرد. عنایت جنگ که از امرای حیدرآباد و اصالتاً ایرانی بود، با دیدن شرایط موجود و تلاش انگلیسی‌ها برای از بین بردن اسناد فارسی، بخشی از این اسناد را در جایی مخفی کرد و مقابلش دیواری کشید تا از این طریق از امحای آن جلوگیری کند. پس از سال‌ها، این دیوار را تخریب کردند و این اسناد پیدا شد که امروزه به عنوان یکی از مهمترین اسناد زبان فارسی در هند به شمار می‌آید. که خلاصه‌نگاری، دیجیتال‌سازی و چاپ همانند آن توسط مرکز میکروفیلم نور تهیه شده است. 

به نظر می‌رسد  آینده زبان فارسی در هند و ادامه حیان آن در شبه‌قاره بیش از هر چیز به تصمیماتی وابسته است که از سوی مسئولان ایرانی برای آن گرفته می‌شود. در شرایطی که دولت هند قدم مثبتی در این جهت برداشته و با مطرح کردن “فارسی” به‌عنوان یکی از زبان‌های کلاسیک این کشور، راه را برای آموزش گسترده‌تر آن باز کرده، این ایران است که باید قدم بعدی را در راستای بهره‌برداری حداکثری از این موقعیت بردارد تا دوباره “قند پارسی” کام مردم هفتاد و دو ملت را شیرین کند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بریز و بپاش‌های نمایشگاه کتاب/فایده‌ هزینه ۲۲۶میلیاردی چیست؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ 12 روز دیگر سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در مصلی امام خمینی آغاز به کار می‌کند،‌ این روزها حرف و حدیث‌ها درباره بودجه برگزاری نمایشگاه داغ است،‌ اخباری از هزینه‌کردهای دوره‌های گذشته در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود که تعجب برانگیز است،‌ خبرهایی درباره هزینه‌کرد 16 میلیارد تومانی برای ناهار در سی و پنجمین دوره و یا دریافت بودجه 6 میلیاردی برای تولید برنامه تلویزیونی برای شبکه‌ای خصوصی که جدای از آن بودجه مشخصی نیز از وزارت فرهنگ داشته است.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم،‌ در ماه‌های پس از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران،‌  درخصوص هزینه‌های مربوط به سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران گفته است:  بخش عمده هزینه‌های سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران از طریق حامی مالی و تبلیغات تامین شد. برگزاری نمایشگاه کتاب نزدیک به 120  میلیارد تومان هزینه داشت و این اعتبار صرف حوزه حمایتی و عدالت فرهنگی شد. نمایشگاه کتاب در این دوره از نظر مالی توانست بیشتر هزینه‌های خود را تامین کند. اما این سخنان اسماعیلی با انتشار فهرست هزینه‌ها بعد دیگری پیدا می‌کند.چرا که احتمالا رقم مدنظر آقای اسماعیلی از هزینه برگزاری نمایشگاه از آورده‌های مالی نمایشگاه کسر شده است.

برگزاری سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران،‌ 226 میلیارد تومان هزینه داشته است،‌ از این رقم،‌ بیشترین هزینه‌کرد مربوط به یارانه ارسال مرسوله‌های پستی ناشران بوده است،‌ که حدود 26 میلیارد و 500 میلیون تومان را شامل می‌شود.

هزینه اجاره و تامین برق مصلی 13 میلیارد تومان بوده است که از این میان 4 میلیارد سهم مصلی از اجاره و حدود 9 میلیارد هزینه توزیع و تامین برق مصلی برای ایام برگزرای نمایشگاه کتاب بوده است،‌ پیگیری‌های خبرنگار تسنیم نشان می‌دهد که این هزنیه امسال به 21 میلیارد تومان رسیده است.

 هزینه 16 میلیاردی ناهار در ایام برگزاری نمایشگاه یکی دیگر از موارد درشت موجود در فهرست هزینه‌کردهای وزارت ارشاد دولت سیزدهم برای نمایشگاه کتاب تهران است، که البته انتقادهایی را در روزهای گذشته متوجه مدیران وقت کرده است،‌ انتقاداتی که یاسر احمدوند رئیس نمایشگاه سی و پنجم در فضای مجازی در پاسخ به آن گفته است: نمایشگاه 11 روز است اما برگزاری نمایشگاه فقط در 11 روز خلاصه نمی‌شود، از مدتها قبل گروه‌های مختلف اجرایی برای آماده‌سازی نمایشگاه در مصلی مستقر می‌شوند، اجرای سازه‌های سالن‌ها تبلیغات انبارهای پشتیبانی و فرایند آماده‌سازی مفصل نمایشگاه که احتیاج به استقرار افراد مختلف دارد.عده قابل توجهی از همکاران خدمات و حفاظت و پشتیبانی نمایشگاه شبانه‌روزی حضور دارند، طبعا سه وعده غذا دریافت می‌کنند. برخی نهادهای همکار در برگزاری نمایشگاه مانند نیروی انتظامی، شهرداری، راهنمایی رانندگی، آتش نشانی، اورژانس ، بانک، پست، مصلی، و … که تعداد همکارانشان چند هزار نفر در روز است برای همکاری با نمایشگاه در قبال خدماتی که ارائه می‌کنند، حداقل یک وعده غذا دریافت می‌کنند. فرایند تهیه غذا و هر نوع قراردادی در نمایشگاه طبق آیین‌نامه مالی و بر اساس فراخوانهای منتشر شده در رسانه‌ها‌ و مناقصه و مناسب‌ترین پیشنهاد صورت می‌گیرد و اسناد آگهی‌ها و پیشنهادها و صورتجلسات کمیسیون مالی موجود و قابل مراجعه و استناد است.

اما در بخش یارانه‌ها در سی و پنجمین دوره مجموعا 62 میلیارد یارانه پرداخت شده است که از این میان 24 میلیارد و 578 میلیون یارانه نهادهل و سازمان‌ها بوده است،‌ هم‌چنین یارانه مصرفی اهل قلم 4 میلیارد و 500 میلیون،‌ یارانه مصرفی اهالی رسانه 600 میلیون،‌ یارانه مصرفی دانشجویان نخبه کمیته امداد حدود یک میلیارد، یارانه طلاب و دانشجویان 28 میلیارد‌، یارانه مصرفی هیئت علمی 6 میلیارد و 500 و یارانه مصرفی کتب خارجی یکمیلیارد و 800 میلیون بوده است.

اما همانطور که در مقدمه گزارش نیز اشاره شد،‌ مهدی اسماعیلی چند ماه پس از برگزای نمایشگاه اعلام کرده بود که بخش عمده‌ای از هزینه‌های برگزاری نمایشگاه از طریق آورده‌های حامیان مالی و تبلیغات تامین شده است،‌ این در حالی است که بررسی‌ها نشان می‌دهد از 226 میلیارد هزینه‌کرد نمایشگاه سی و پنجم تنها 50 میلیارد آورده مالی به ثبت رسیده است که از این میان 29 میلیارد از طریق تبلیغات محیطی‌، 15 میلیارد از اجاره غرفه به ناشران،‌ 5 میلیارد و 400 میلیون از 3درصد کارمزد حضور در بخش مجازی به دست آمده است،‌ علاوه بر این 40 میلیارد نیز بانک حامی نمایشگاه سی و پنجم آورده داشته است،‌ که 20 میلیارد آن صرف یارانه حمایتی شده است. به عبارت دیگر مجموع آورده‌های نمایشگاه سی و پنجم حدود 90 میلیارد بوده است. بنابراین هزینه‌های برگزاری و آرورده‌ها سر به سر نشده است.

اما حالا کمتر از دو هفته مانده به برگزاری نمایشگاه کتاب تهران،‌ باید گفت که این نمایشگاه که از آن با عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی ایران یاد می‌شود، به میان سالی خود نزدیک می‌شود،‌ آیا وقت آن نیست که در هزینه‌کردهای نمایشگاه با احتیاط بیشتری پیش رویم؟ آیا وقت آن نیست که از بریز و بپاش‌های نمایشگاه ممانعت کنیم؟ برخی هزینه‌کردهای موجود در فهرست هزینه‌های نمایشگاه کتاب تهران این پرسش را پیش می‌آورد که چرا هر سال برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در مصلی باید از نو چرخ را اختراع کنیم؟ بسیاری از هزینه‌کردهای موجود در فهرست،‌ به نوعی سهم‌خواهی دستگاه‌ها و نهادهایی است که نقش چندانی نیز در حوزه فرهنگ ایفا نمی‌کنند و حضورشان در نمایشگاه دردی را از فرهنگ دوا نکرده است،‌  امید آنکه در این دوره نمایشگاه هزینه‌کردها با مدیریت و نظارت بیشتری دنبال شوند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

آیا ممکن است کسی بی ‌آنکه شرور باشد، مرتکب شرارت شود؟


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ حبیب احمدزاده نویسنده و کارگردان در یادداشتی که برایانتشار در اختیار رسانه‌ها قرار داده است،‌ با عنوان نامه‌ای از خاور میانه دردمند به الیز استفانیک، نماینده جدید آمریکا در سازمان ملل نوشت:  «می‌‌خواهم رسیدن به پستی را به شما تبریک بگویم که سال­ها بعد، وقتی که در آسایشگاه سالمندان هستید یا در بستری هستید که عزیزانتان در کنار شما هستند، می‌­توانید فقط به خاطر بالا بردن یا پایین نگهداشتن دست راست­تان بدان افتخار کنید یا به خاطر عذاب وجدانتان تا دم مرگ رنج بکشید.

دلیل نوشتن این نامه آن است که معتقدم هر انسانی به یادآوری تجارب گذشتگانش احتیاج دارد تا از اشتباهات آنان پند بگیرد و کار را به جایی نرساند که نوه­‌ها و آیندگان خاندانش از آشکار شدن ارتباط فامیلی با او شرمگین باشند.

سخن را کوتاه می­‌کنم. انسان‌­ها در مسیر زندگی خود، بارها بر سر دو راهی­‌های مختلف انتخاب، قرار می­‌گیرند. دوراهی‌­هایی که وادارشان می­‌کند به اتفاقاتِ پیش آمده برای خود، جواب آری یا جواب ِ نه بدهند. و این آری یا نه گفتن‌­ها حتی ممکن است (در حد و اندازهی قدرت پشت این تصمیم) باعث چرخش و تغییر در تاریخ شود.

تجارب چند نفر از این افراد در تجربه تاریخی­‌شان را برایتان بازگو می­‌کنم تا شاید به جوابی برای این سوال برسیم که چطور ممکن است در یک نظام سیاسی، جنایت اتفاق بیفتد، اما جنایت‌کاران بدون ذره‌ای عذاب وجدان به زندگی و حیات خود ادامه دهند؟

گروه اول آنان که برای  رسیدن به  سراب قدرت، آری گفتند:

آدولف آیشمن، ژنرال معروف آلمان هیتلری در زمانه­ی قبل و شروع جنگ جهانی دوم

آدولف آیشمن مسئول بخش «مربوط به یهودیان اداره‌ی اصلی امنیت رایش» و اداره­ اردوگاه­‌های مرگ نازی­‌ها بود که پس از جنگ، در آرژانتین ربوده شده، به اسرائیل منتقل شده و طی یک نمایش باشکوه، محاکمه و اعدام شد.

روزی که آدولف آیشمن را در دادگاه اورشلیم محاکمه می­‌کردند، او باید به تمامی آری­هایی که به نظام ناسیونال سوسیالیسم هیتلری داده بود، پاسخ­گو می­‌شد.

به قول هانا آرنت نویسنده­ یهودی کتاب آیشمن در اورشلیم، آیشمن هیولا نبود، شیطان نبود، مکبث نبود، ریچارد سوم هم نبود که بر سر آن باشد که نابکار شود. او نه منحرف بود و نه سادیست، بلکه به ‌شکلی اسف‌بار و هولناک، معمولیِ معمولی بود.

به‌ باور آرنت، آیشمن هیچ انگیزه‌ای جز این نداشت که با دقت و پشتکار، پیشرفت شخصی خود را در سلسله ‌مراتب رژیم هیتلر دنبال کند و این انگیزه نیز به خودی خود انگیزه‌ای مجرمانه نیست. آیشمن فاقد قدرت تخیل بود و همین امر باعث می‌شد نتواند از منظر دیگری بیندیشد یا حتی از خود، آن‌چنان که باید، همدلی نشان دهد.

کتاب و ادبیات ,

آیشمن احمق نبود. تنها بی‌فکری محضش بود که او را به یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌کاران دوران خود تبدیل کرد. او هیچ‌ وقت نفهمید حقیقتاً مشغول چه ‌کاری است. او اصلاً به پیامدهای اعمال خود توجه نداشت و از خِرد آن‌چنان که باید استفاده نکرد. آیشمن به‌واقع از واقعیت دور بود. آرنت به‌تفصیل از کاربرد کلیشه‌ها در گفتار آیشمن سخن می‌گوید و نتیجه می‌گیرد که او به ‌واقع در سخن ‌گفتن ناتوان بود و همین امر، ناتوانی او در اندیشیدن را نیز نشان می‌دهد. همچنین از نسبت خودفریبی و دوری از واقعیت در ذهن و ضمیر آیشمن و همین­طور فضای آلمان زمان آیشمن پرده برمی‌دارد.

رابرت مک نامارا

نظامی آمریکایی که در پی سلسله مراتب نظامی حتی به وزارت جنگ آمریکا رسید. او در طی جنگ دوم جهانی طراح اصلی بمباران­‌های هوایی بی­‌رحمانه­ شهرهای ژاپن بود. او چند روز قبل از انداختن بمب اتمی بر هیروشیما، با فرستادن صدها هواپیما بر فراز توکیو، شصت درصد این شهر و مردمانش را یکجا با بمب­‌های آتش­‌زا سوزاند. جمله­ تاریخی او این است که اگر جنگ با پیروزی متفقین تمام نمی­‌شد، قطعاً او به جای افسران نازی به عنوان جنایتکار جنگی در دادگاه نورنبرگ محاکمه می­‌شد.

اما او هنوز تا لحظه­‌ای که به پشیمانی و افسوس برسد، راه درازی داشت. او به بهانه­‌ای واهی برای شروع جنگ با ویتنام شمالی ساخت و آن، حمله­ دروغین و خیالی ویتنامی­‌ها به کشتی آمریکایی مادوکس درخلیج تونکینبود. دروغی که دستاویز شروع جنگی طولانی مدت شد و جان میلیون­ها ویتنامی و ده‌­ها هزار آمریکایی را گرفت.

مک نامارا پس از گذشت40سال اعلام کرد کشتی آمریکایی در خلیج تونکین اصلا وجود خارجی نداشته است! در واقع باگذشت زمان و انتشار اسناد جنگ ثابت شد که قایق‌های ویتنام هیچ‌گاه به هیچ ناو آمریکایی حمله نکرده بودند.

ولی کار او به اینجا ختم نشد. او طولانی‌­ترین زمان هدایت وزارت دفاع در امریکا را داشت، از سال 1961 تا 1968  او اصلی‌­ترین مدافع ادامه­ جنگ ویتنام بود؛ ولی سال­‌ها بعد به بدگمانی راجع به تلاش­‌های خود در آن جنگ، اذعان کرد. او گفت تصور نم‌کرده بمباران­‌های گسترده­ آمریکا در ویتنام شمالی به موفقیت برسد. مک نامارا اعتراف کرد که از بیهودگی جنگ ویتنام مطلع بوده است ولی از آنجا که او استراتژیست دولت بوده، با ادامه این نبرد، سعی در آزمایش تاکتیک‌های نوین جنگی داشته است!.

او چند سال قبل از مرگش  در مستندی با نام (غبار مه آلود جنگ) با درد و رنج و خجالت، از تمام آن اعمال بی فایده یاد می‌کند.

کالین پاول

کالین پاول که سال 2021 در سن 84 سالگی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داد، به عنوان اولین وزیر امور خارجه­ی سیاه‌پوست آمریکا، نقش موثری در شکل‌گیری سیاست خارجی کاخ سفید در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ و یکم داشت.

او در پنجم فوریه­ 2003 در جلسه­ عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد سخنرانی کرد و به دفاع از حمله­ آمریکا و متحدانش به عراق پرداخت. او در این جلسه با نشان‌ دادن ویالی از یک ماده سفید رنگ و با استناد به منابع گمنام عراقی گفت: “هیچ شکی وجود ندارد که صدام دارای سلاح‌های بیولوژیک است و توانایی تولید سریع و انبوه آنها را دارد.”

پاول در 13 سپتامبر 2004، در کمیته امور دولتی سنا اعتراف کرد که منابعی که بسیاری از اطلاعات ارائه شده­ وی را در سخنرانی سازمان ملل در اختیار او قرار داده بودند، «اشتباه» بودند و «بعید است» که ذخایر سلاح‌های کشتار جمعی در عراق پیدا شود.

پاول بعدها قبول کرد که قضیه‌ای که او به شورا ارائه داده، نادرست بوده و اطلاعاتی که وی بر آن‌ها تکیه داشته «به‌طور عمد، گمراه‌کننده» بوده‌اند. ولی این اعتراف به گناه، بسیار دیرتر از آن بود که صدها هزار کشتهی بی­گناه از مردمان عراقی و سربازان آمریکایی را توجیه کند.

لیندا توماس گرینفیلد

او نماینده­ دولت بایدن در سازمان ملل بود. او به گفته­ داستانی که تنها شاهدش خود اوست، در زمان کشتار بی­رحمانهی توتسی­‌ها به دست هوتوها در رواندا، که فکر می­‌کردند رئیس جمهورشان به دست گروه مقابل به قتل رسیده است، به اسارت هوتوها در آمده بوده و همان­طور که مسلسل بر شقیقه­‌اش فشار داده می­‌شده، التماس می­‌کرده که او یک آمریکایی است نه یک توتسی و لهجه­ غلیظ لوییزیانایی خود را بیشتر به رخ می­‌کشیده تا رهایش کنند.

و عجبا که کسی که از چنین نسل‌کشی هولناکی جان به در برده است، خود چندین بار، تنها با بالا بردن دست راستش در جلسه­ سازمان ملل و وتو کردن قطعنامه‌­های آتش‌­بس در غزه، باعث ادامه­ نسل‌کشی فلسطینیان شده است.

سال‌­ها بعد می­‌توان کتابی درباره­ او نوشت و نامش را (خانم گرینفیلد درغزه) گذاشت تا همگان بدانند او نیز همچون آیشمن پس از ابلاغ دستورات وحشیانه به مامورانش، سر میز ناهار و شام با دو فرزندش به شوخی می­‌پرداخته و تنها فکرش رسیدن به مقام وزارت امور خارجه آمریکا و یا حتی تبدیل شدن به اولین رئیس جمهور زن سیاهپوست آمریکا بوده است و آن دست بالابردن­‌ها و کشتار هزاران زن و کودک در غزه، هیچ احساس عاطفی خاصی را در وجود او بر نمی‌­انگیخته، هم­چنان که آیشمن، مک نامارا یا کالین پاول تا زمان حضور در مسند قدرت، به نتایج عملشان فکر نمی­‌کردند.

 قسمت دوم

آنان که به قدرت نه گفتند:

نلسون ماندلا

ماندلا فرمانده شاخهی نظامی «کنگره ملی آفریقا» بود. کنگره در آن زمان بر اعتراض­‌های عمومی و کارزارهای مدنی علیه سیستم نژادپرستی افزوده بود و ماندلا نقشی مرکزی در این مبارزات داشت.

او بارها گفته بود که باوجود اعتقاد به مبارزه­ مسالمت‌آمیز، به خاطر فشارهای شدید رژیم آپارتاید، مجبور به انتخاب مشی چریکی شده. او پس از دستگیری، به حبس ابد محکوم شد و تا سال­ها در غرب او را تروریستی خطرناک می­‌دانستند. از دههی سوم زندانش بارها به او پیشنهاد شد که با محکوم کردن مبارزات مسلحانه­ مردمش، امکان آزاد شدن را برای خود ایجاد کند، اما او هر بار این پیشنهاد را رد کرد. پس از سال­ها که از زندان آزاد شد و با رای مردم به قدرت رسید، با روش­‌های ابتکاری و صلح آمیزش جهان غرب را به تسلیم اخلاقی  واداشت.

کتاب و ادبیات ,

آرون بوشنل

یک سرباز 25 ساله نیروی هوایی آمریکا که در مقابل سفارت اسرائیل در واشینگتن خود را به آتش کشید تا به مشارکت آمریکا در جنگ با مردمان غزه اعتراض کند. او در بیانیه‌­ای، دلیل این کارش را چنین اعلام کرده بود:

من یکی از اعضای فعال نیروی هوایی ایالات متحده هستم.  من دیگر شریک نسل‌کشی نخواهم بود. من در آستانه­ انجام یک عمل اعتراضی شدید هستم. اما در مقایسه با آن­چه که مردم در فلسطین به دست استعمارگران خود تجربه کرده‌اند، اصلاً افراطی نیست.

او نه تنها در فکر ارتقا مقام و پست نبود بلکه احساس کرد باید کاری بکند تا چرخ دنده‌­ای از این ماشین جنایت و نسل کشی در تاریخ به حساب نیاید.

آخر

سرکار خانم  الیز استفانیک نماینده جدید آمریکا در سازمان ملل!

حالا شما هم به قدرتی رسیده­‌اید که می‌­توانید با بالا بردن دست­تان بدون آن­که خود را شرور بدانید، بالاترین شرارت­‌های امروز جهان را تداوم ببخشید. و آن همانا ادامه­ نسل‌کشی در غزه و تداوم جنگ­ها در خاورمیانه است برای مساعدت و کمک به مردی به نام ناتانیاهو. مردی که برای ادامه­ بقای سیاسی‌‌اش حتی به فکر آینده مردمان اسرائیل و آبروی دین محترم یهود نیست.

اگر امروز به چیزهایی که گفتم، فکر نکنید، به ناچار سال­ها بعد، وقتی پیر و فرتوت شده‌­اید، به امروز و کاری که می‌­توانستید برای جلوگیری از کشتار هزاران هزار انسان انجام دهید، فکر خواهید کرد. انسان‌­هایی که تنها با بالارفتن دست شما کشته شده‌­اند.

به این بیاندیشید که آیندگان از شما همچون آیشمن، مک نامارا یا کالین پاول یاد خواهند کرد که به ادامه­ جنایت، آری گفتند و بعدها افسوس فرصت‌­های از دست داده و همراهی با جنایات غیرقابل بازگشت را خوردند؟

یا همچون نلسون ماندلا و آرون بوشنل که به همراهی با ادامه­ جنایت، نه گفتند و مردمان آگاه جهان تا ابدیت به آنان افتخار می‌کنند؟

فقط آری ِیا نه ؟»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

تلاش برای تبدیل نمایشگاه کتاب تهران به همایشی فرهنگ‌محور


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌غلامرضا طریقی، مدیر کارگروه فعالیت‌های فرهنگی درباره فعالیت‌های این کارگروه در نمایشگاه کتاب امسال گفت: کارگروه فعالیت‌های فرهنگی تعریف مشخصی دارد که با همه ساختار نمایشگاه متفاوت است؛ ماهیت برنامه‌های این کارگروه سبب رونق اقتصادی نشر می‌شوند. 

وی ادامه داد: مبنای برنامه‌های کارگروه فرهنگی به شکلی است تا نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از یک رویداد فروشگاهی به همایشی فرهنگ محور تبدیل شود و بر همین اساس چند نوع فعالیت در نمایشگاه کتاب خواهیم داشت.

طریقی با اشاره به فعالیت‌های این کارگروه گفت: بخشی از فعالیت‌ها، شامل نشست‌های فرهنگی می‌شود که در طول سال در سرای اهل‌قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شود. سرای اهل‌قلم در نمایشگاه کتاب هم فعال است و میزبان نشست‌های اصلی نمایشگاه کتاب تهران است. همچنین سرای ناشران محلی برای رونمایی، نقد و بررسی است و در سالن ناشران آموزشی و کودک‌ونوجوان هم این سراها فعال‌ هستند.

مدیر کارگروه فعالیت‌های فرهنگی سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بیان کرد: بخش دیگری از فعالیت‌های کارگروه فرهنگی شامل معرفی کتاب‌هایی است که توانسته‌اند جایزه‌های ادبی مانند «کتاب سال»، «جلال آل‌احمد» یا «شعر فجر» را دریافت کنند و به‌این‌ترتیب مخاطبان با مراجعه به غرفه‌ای که برای این منظور طراحی شده است، می‌توانند با نویسندگان این کتاب‌ها ارتباط داشته باشند.

وی در توضیح فعالیت غرفه‌های فرهنگی که فروش محور نیستند در نمایشگاه کتاب امسال گفت: غرفه‌های فرهنگی که فروش محور نیستند، در دو بخش کودک و بزرگسال مستقرند. این غرفه‌ها شرکت‌ها، مؤسسات و نهادهایی هستند که اقدام به معرفی فعالیت‌های ترویجی خود در زمینه کتاب و کتاب‌خوانی می‌کنند، این غرفه‌ها برای سرگرمی و تشویق مخاطبان به مطالعه نیز برنامه‌های خوبی دارند.

طریقی با اشاره به فعالیت‌های محیطی کمیته فرهنگی در نمایشگاه کتاب افزود: دسته دیگری از برنامه‌ها، مربوط به برنامه‌های محیطی هستند که شامل نمایش تئاتر و سرگرمی است و برای مخاطبان عام یا کودک اجرا می‌شود. همچنین اجرای برخی برنامه‌های مناسبت‌محور نیز در دستور کار است. برای مثال برای روز فردوسی و ولادت امام رضا (ع) برنامه‌های خوبی تدارک ‌دیده‌ شده است.

مدیر کارگروه فعالیت‌های فرهنگی سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران درباره فعالیت کوشک کتاب گفت: کوشک کتاب همان سرای اهل‌قلم است که در یکی، دو سال گذشته به شبستان منتقل شده بود؛ اما امسال با توجه به آسیب‌شناسی که انجام شده، به مکان همیشگی خود برگشته است.

سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از 17 تا 27 اردیبهشت‌ماه 1404 با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

خاطراتی از ثروتمندترین پزشک مناطق محروم


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “شیرمرد”، دومین کتاب فاطمه سادات میرعالی با نگاهی به زندگی‌نامه یکی از پزشکان حاضر در عرصه دفاع مقدس به‌تازگی با همکاری نشر مردم‌نگار منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. 

میرعالی که پیش از این با کتاب “حوض خون” در میان علاقه‌مندان به ادبیات دفاع مقدس شناخته شد، در اثر جدید خود تلاش کرده یکی از چهره‌های ناشناخته در عرصه پزشکی را به مخاطبانش معرفی کند. 

جامعه پزشکی از جمله اقشار تاثیرگذار در هشت سال دفاع مقدس بودند، اما با وجود این جای خالی روایت‌های آنها از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن، در میان کتاب‌های خاطرات خالی است. از این منظر می‌توان انتشار “شیرمرد” را تلاشی برای پر کردن سطرهای نانوشته از آنها نیز دانست.

کتاب , دفاع مقدس ,

دکتر سید شیرمرد میرفالی، فوق تخصص موسکولو اسکلتال و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود. سال‌ها حضور در جبهه و حفظ روحیه جهادی پس از جنگ برای خدمت‌رسانی به اقشار محروم و کم‌درآمد جامعه، او را به پزشکی محبوب بین مردم این مناطق تبدیل کرد. 

دکتر میرعالی پزشک گمنامی بود که سبک زندگی‌اش، او را از بسیاری جهات با هم‌قطارانش متفاوت کرده بود. او که با وجود سختی‌های بسیار با رتبه‌ای عالی در مقطع تخصص در رشته رادیولوژی پذیرفته شده بود و از جمله پزشکان حاذق در این رشته به شمار می‌رفت، خدمت در مناطق محروم را بر درآمدزایی از این طریق ترجیح داده بود.

کتاب , دفاع مقدس ,

پزشک نمونه استان خوزستان، زمانی که مدیریت درمانگاه زیباشهر اندیمشک را برعهده داشت، علاوه بر رسیدگی به بیماران، از جوشکاری حصارهای اطراف درمانگاه، حضور در گروه‌های جهادی و کمک به سیل‌زدگان استان و … ابایی نداشت. آرزویش شهادت بود و حضور در سوریه، آرزویی که هرچند در ظاهر به آن نرسید. بزرگترین ثروت زندگی‌اش را شاگردانش می‌دانست و سبک زندگی شهدا را سبک زندگی خود و خانواده‌اش قرار داده بود. 

دکتر میرعالی پس از یک سانحه تصادف، در اردیبهشت‌ماه سال 1400 دار فانی را وداع گفت. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

“رئیسی عزیز” دوباره در کتابفروشی‌ها


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات حماسه یاران هفتمین چاپ از کتاب “رئیسی عزیز”، دربردارنده خاطراتی از شهید خدمت، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی را منتشر کرد و در دسترس علاقه‌مندان قرار داد.

این کتاب که جزو اولین آثاری است که درباره رئیس جمهور شهید نوشته شده، به روایت خاطراتی از ایشان از زبان همکاران و همراهان، شخصیت‌ها و مسئولین کشوری می‌پردازد. کار نگارش “رئیسی عزیز” با حضور 10 نویسنده آغاز و در نهایت در همان روزهایی که ایران عزیز داغدار پرواز شهدای خدمت بود، به دست علاقه‌مندان رسید.

در معرفی کتاب آمده است: آدم باورش نمی‌شود مردی که در مواجهه با مردم مثل آینه زلال و شبیه یک پدر، دلسوز بود، چطور مقابل اجنبی و ظلم غربی ها به مردم ایران در تمامی عرصه‌ها،‌ با آن صلابت و جدیت سخن می‌گفت؟!

او که مقابل تمام توهین‌ها و سرزنش‌ها و بی احترامی داخلی ها سکوت می کرد، چطور مقابل خارجی‌ها ذره‌ای از موضع عزت پایین نمی‌نشست؟!

او یقیناً با همین اخلاص و خلق و مرام عجیبش شد عزیزدل یک ملت!و حالا بنا داریم با کتاب «رئیسی عزیز» او را به تمام آنها که کمتر می‌شناسندش معرفی کنیم. 

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: 

اول خرداد، روزی که آمادگی خودش را برای حضور در انتخابات 1400 اعلام کرد، کشور مشکلات فراوانی داشت؛ اقتصادی، بهداشتی، سیاسی. سخت‌ترین روزها را سپری می‌کردیم. برایم تعریف می‌کرد: «وقتی همسرم متوجه شد کاندیدا شدم، گریه کرد. گفت: آقا! چرا با این وضعیت قبول کردید سکان کشور رو به دست بگیرید؟ آبروتون رو می‌برن! به ایشون گفتم: آبروی من در برابر دینم و کشورم و رهبرم هیچ ارزشی نداره!».

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

حمایت ۵ میلیاردی گرنت در فلوشیپ تهران


علیرضا نوری‌زاده مدیرکل اداره مجامع و تشکل‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی  خبرگزاری تسنیم‌، از حمایت دبیرخانه گرنت در فلوشیپ تهران خبر داد و گفت: آثار ناشران کودک و نوجوان که در ارزیابی انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان نمره قابل قبول برای ورود به فلوشیپ را کسب کرده باشند،‌ مورد حمایت گرنت ایران قرار خواهند گرفت،‌ قرار است،‌ انجمن کتاب‌های ناشران حاضر در فلوشیپ تهران را ارزیابی و آثاری را که ارزش ورود به بازار خارجی را داشته باشند،‌ تایید کنند.

وی ادامه داد: هر کتابی که مورد تایید انجمن ناشران باشد،‌ تاییدیه گرنت را نیز دریافت می‌کند تا ناشران خارجی بتوانند با حمایت ایران به ترجمه و انتشار این کتاب‌ها در خارج از کشور بپردازند. برای هر ناشر تا سقف 5 کتاب در نظر گرفته شده است.

نوری‌زاده با اشاره به بودجه گرنت برای فلوشیپ افزود: برنامه‌ریزی ما تامین اعتبار 5 میلیارد تومانی برای حمایت گرنت از فلوشیپ تهران است،‌ امیدواریم که آثار خوب ناشران ایرانی بتوانند به بازارهای جهانی راه پیدا کنند و ظرفیت ادبیات کودکو نوجوان ایران به مردم دنیا شناسانده شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

حافظ شیرازی به روایت شمس لنگرودی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظ‌پژوهی از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و صاحب‌نظران طی یک سدهٔ گذشته بوده است. آثاری که در این حوزه طی این مدت منتشر شده، وجه گوناگونی از شعر خواجه شیراز را پیش چشم مخاطبان و ادب‌دوستان قرار داده است. 

کتاب “دیوان اشعار حافظ” به تصحیح شمس لنگرودی از جمله تازه‌های نشر در این حوزه است که در روزهای پایانی سال‌ گذشته منتشر شد و در حال حاضر به چاپ دوم نیز رسیده است. لنگرودی که از شاعران نام‌آشنای روزگار ماست و زبان شعرش قابل تامل است، در اثر جدید خود نیز به این وجه از شعر خواجه توجه کرده و براساس شناختی که از شعر حافظ دارد، از میان پیشنهادات مصححان، واژه‌ای را انتخاب کرده است. در واقع، همانطور که او توضیح می‌دهد، برخلاف دیگر مصصحان دیوان حافظ، نسخه‌ای را اساس قرار نداده است:

دیوان‌های موجود حافظ از دو گروه بیرون نیست، یا مصححی نسخه‌ای کهن نزدیک به زمان حافظ یافته(به این امید که نسخه دست‌نخورده‌تر و اصیل‌تر است) آن را نسخه اساس قرار داده و دیگر نسخه‌های خطی و چاپی را با آن سنجیده و نسخه‌ای چاپ کرده است، یا اینکه مثل شاعر بزرگمان احمد شاملو اعلام کرده است که من بعضی از کلمات را بدون توجه به هیچ نسخه موجود بنا به درک و ذوق خودم عوض کرده‌ام. ولی با توضیحاتی که داده‌ام پیداست که فقط ایشان نبود که بنا به ذوق و درک خود کلمات را عوض و سطور را جابجا کرده است، پیشینیان نیز همه همین کار را کرده‌اند؛ بدون آنکه بگویند و اعلام دارند. 

 

فرق دیوان حاضر با دیگر چاپ‌ها در این است که من نسخه‌ای را نسخه اساس قرار نداده‌ام و جر در چند مورد به خواست و ذوق خود نیز کلمه‌ای را تغییر نداده‌ام. من از میان واژه‌ها و سطور پیشنهادی مصحیحن دیوان حافظ واژه‌ها و سطوری را برگزیده‌ام که به لحاظ معنایی و موسیقیایی، حافظانه‌تر باشد. 

به نظر می‌رسد کتاب “درک من از درک حافظ و زیبایی‌شناسی او” که قرار است از سوی انتشارات نگاه منتشر شود، تکمیل‌کننده تصحیح شمس و روشن‌کننده نوع نگاه او به خواجه شیراز باشد. شمس، برخلاف بسیاری از حافظ‌پژوهان، معتقد است، حافظ، عارف نبوده و عرفان تنها محملی برای بیان شعر بوده است:

ما از دیوان حافظ، مثل هر اثر هنری دیگر، انتظار یکدستی ایدئولوژیک نداریم. دیوان حافظ اثری هنری است که طی سالیان و در لحظات و حالات متفاوت نوشته شده است و هر شعرش گویای احوال و افکار آن روز و آن لحظه است. با این همه در دیوان او عناصر پررنگ و مؤثر تکرارشونده‌ای وجود دارد که نوعی جهان‌بینی را القا می‌کند؛ فضایی خیامانه و عارفانه که نه خیامی است و نه الزاماً عرفانی. آسان‌گیری، هیچ بر هیچ بودن کار جهان، گرایش به شادخویی، امیدواری، طنز، نوعی سلوک با مردم و حاکمان جملگی در موسیقی و بازی زبانی رندانه‌ای ارائه می‌شود که رنگ و لعاب خیامانه-عارفانه دارد و حافظه‌اش می‌خوانیم، از وجوه پررنگ دیوان حافظ است. 

لنگرودی در دیوانی که ارائه کرده است، چند موردی نیز دست به تغییر زده است از جمله آنکه: در شعر «ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت/ کار چراغ خلوتیان باز در گرفت» در جایی می‌خوانیم: «زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست/ کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت». بعضی نسخ این بیت را ندارند. بعضی نیز به جای «ببین» نوشته‌اند «مبین». من با توجه به موسیقی شعر در این سطر به جای ببین، «نگر» را قرار داده‌ام. …

شعر حافظ را می‌توان از این جهت که همواره مورد توجه اهل فن بوده، با دیگر آثار شاعران متمایز کرد. اشعار خواجه شیراز در کنار قداستی که برای عامه مردم دارد، برای متخصصین و پژوهشگران ادبی اثری است پر رمز و راز که کوشیده‌اند با ارائه تصحیح‌های مختلف، به نزدیک‌ترین دیوان به نظر او دست یابند؛ امری که دشوار می‌نماید، آن به دلیل آنکه خود حافظ بارها و بارها دیوان و اشعار خود را ویرایش کرده و دیوان او در طی قرون متمادی مورد توجه کاتبان مختلف بوده است. کتابت، یکی از علل اختلاف نسخه‌های مختلف یک اثر است اما وقتی پای شاعری چون حافظ در میان است، این اختلافات بیشتر هم می‌شود. 

شمس معتقد آنچه برای حافظ مهم بوده، شعر است؛ نه بیان مسائل عرفانی. همین باور، سبب شده تا شمس نگاهی از وجه زبانی به شعر خواجه داشته باشد. تصحیح او را می‌توان جزو تصحیح‌های ذوقی و نه انتقادی به شمار آورد. در تصحیح او غزلیات منتسب به خواجه نیز دیده می‌شود؛ اشعاری که به باور پژوهشگران از خواجه نیست اما در اکثر دیوان‌ها تکرار شده است؛ مانند غزل “المنة لله که در میکده باز است” که گفته می‌شود از حیدر بقال شیرازی است و غزل “برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست” از سلمان ساوجی. 

از تصحیح مرحوم عبدالرحیم خلخالی، مشروطه‌خواه و ادیب، در سال 1306 تاکنون، آثار مختلفی با نگاه‌های انتقادی و ذوقی با محوریت تصحیح دیوان حافظ منتشر شد. از جمله آثار مشهور در این حوزه، تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی است که در سال 1320 منتشر شد و الان نیز بسیاری از چاپ‌های حافظ براساس آن است و شهرت بیشتری در قیاس با دیگر آثار مشابه دارد، اما به گفته کارشناسان؛ خالی از خلل نیست. 

از دیگر تصحیح‌های مورد توجه در این حوزه، “حافظ به سعی سایه”، اثر هوشنگ ابتهاج است که به دلیل کثرت منابع مورد استفاده قرار گرفته، قابل اعتناست‌. تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری به دلیل استفاده از منابع کهن‌تر و تصحیح سلیم نیساری(1387) که در آن 50 اثر مهم قرن 9 را بررسی کرده، از جمله تصحیح‌های انتقادی مورد توجه در این حوزه است. 

در کنار تصحیح به روش انتقادی، تصحیح به روش ذوقی نیز سابقه طولانی دارد، با این حال این آثار بیشتر مورد توجه مخاطبان عام است تا اهل تحقیق. از این میان، حافظ شاملو از دیگر آثار شهرت بیشتری دارد که عمدتاً مرهون نام شاملو و دیدگاه‌های سیاسی و البته مقدمه تند و تیز اوست که نوشت:

«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک‌ترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش یک تنه وعده ستاخیز را انکار می‌کند، خدا را عشق و شیطان را عقل می‌خواند و شلنگ‌انداز و دست‌افشان می‌گذرد که: «این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی/ وین دفتر بی‌معنی، غرق می ‌ناب اولی». یا تمسخر زنان می‌پرسد: «چو طفلان تا کی ‌ای زاهد فریبی/ به سیب بوستان و بوی شیرم» و یا آشکارا به باور نداشن مواعید مذهبی اقرار می‌کند که «من امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟»

به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشری‌ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه می‌نهند، به طهارت دست به سویش نمی‌برند و چون به دست گرفتند، همچون کتاب آسمانی می‌بوسند و به پشیبانی می‌گذارند، سروش غیبش می‌دانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را تمام بدو می‌سپارند. کیست این مرد کافر که چنین به حرمت در صف اولیاء الهی‌اش می‌نشانند؟»

انتشار این اثر از شاملو انتقادات بسیاری را به همراه داشت؛ از جمله نقد بهاالدین خرمشاهی بر این کتاب که خواندنی است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

یادداشت|پیوندی فراتر از یک ازدواج


به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدحسین دانایی، پژوهشگر و خواهرزاده جلال آل احمد، به‌مناسبت سالروز تولد سیمین دانشور نگاهی انداخته است به زندگی این زوج ادبی. یادداشت او که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است: 

سیمین دانشور و جلال آل‌احمد معروف‌ترین و مؤثرترین زوج ادبی ایران در دوران معاصر می‌باشند. این دو نویسنده در فروردین 1327 با یکدیگر آشنا شدند، کتاب‌های خودشان را به یکدیگر اهدا کردند (تصویر) و ازدواجشان در سی‌ام فروردین 1329 هم پیوندی بود فراتر از یک ازدواج معمولی، چون روابط شخصی، فکری و هنری آنان، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم گسترده و چندسویه‌ای داشت و عملاً باعث شد که عصر تازه‌ای در ادبیات معاصر آغاز شود.

این یادداشت نگاهی گذراست به تأثیرات این دو نفر بر رشد شخصیتی و ادبی یکدیگر و همچنین تأثیر روابط آنان بر ادبیات معاصر:

جلال آل‌احمد و سیمین دانشور گرچه از خاستگاه‌های متفاوتی برخاسته بودند، ولی هر دو تن به مسایل اجتماعی و فرهنگی جامعه حساس بودند و توجهی ویژه به این مسایل داشتند. این نقطة عطف موجب شده بود که دنیای پیرامون خود را مشترکاً ببینند و تجربه کنند، اما به سبک و قلم خودشان، به نقد مسایل اجتماعی بپردازند: آل‌احمد با قلمی تند و بی‌پروا و زهردار و دانشور با قلمی احساسی‌تر و هنرمندانه‌تر.

به علاوه، پیوند آنان موجب شده بود که سیمین دانشور در بستر روابط و مناسبات اجتماعی آل‌احمد، در فضای مردسالارانة دهه‌های 30 و 40 شمسی حضور یابد، صدای زنانة خاص خود را پیدا کند و سرانجام به “بانوی ادبیات داستانی” تبدیل شود. جلال آل‌احمد نیز تحت تأثیر نگاه زنانه و متعادل همسرش، توانست از سیاست‌زدگی‌های افراطی و فضای خشن مردسالارانه دهه‌های مزبور فاصله بگیرد، افق‌ فکری خود را وسیع‌تر و غنی‌تر سازد و با سبک و سیاقی هنرمندانه، وارد عرصة ادبیات شود و به نقد مسایل اجتماعی بپردازد. رگه¬های روشنی ازین تأثیر و تأثر متقابل را می‌توان در آثار ادبی آنان دید. به عنوان نمونه، رمان “سووشون” که شاهکار دانشور است، آکنده از دغدغه‌های اجتماعی، فرهنگی و هویتی، همراه با موضع‌گیری در برابر حضور نیروهای خارجی است. آل‌احمد هم در اثر معاشرت فکری با سیمین دانشور، در بسیاری از آثار خود، همچون “نفرین زمین” و “مدیر مدرسه”، با نگاهی عمیق‌تر و انسانی‌تر به دنیای پیرامون خویش پرداخته و به نتایج هنرمندانه‌تری دست یافته است.

 به این ترتیب، آن تفاوت خاستگاه خانوادگی و این نقطة عطف فکری موجب شده‌اند که آنان مکمل فکری یکدیگر باشند، چون هر کدام جهان را از زاویه‌ای دیگر می‌دیدند و این تنوع دیدگاه، باعث غنای آثار هر دو نفر می‌شد و مآلاً ادبیات معاصر را هم گسترده‌تر می‌کرد. از سوی دیگر، ازدواج رازآمیز و همزیستی نادر این زن و مرد نویسنده و روشنفکر، موجب شده بود که آنان به نمادی از پیوند فکری و هنری تبدیل شوند و نسل جوان‌تر جامعة روشنفکری کشور از آنان الگوگیری کند. برای اثبات این گزاره، روایتی معتبرتر از گفتارها و نوشتارهای خود آنان نسبت به یکدیگر نیست:

 دانشور درباره آل‌احمد: «جلال به من نوشتن یاد نداد، اما به من یاد داد خودم باشم. من اگر چیزی شدم، مدیون جلالم. او باور داشت که یک زن هم می‌تواند فکر کند و بنویسد.»

  آل احمد درباره دانشور: «سیمین برای من نه تنها همسر، که رفیق و همکار بود. ما با هم درد وطن داشتیم. اگر من تندتر می‌رفتم، او آهسته‌تر و عاقلانه‌تر مرا همراهی می‌کرد.»

 دانشور در باره همکاری با آل‌احمد: «جلال و من زیاد با هم بحث می‌کردیم. گاه مخالف بودیم، اما همیشه می‌فهمیدیم که هر دو، از درد یک خاک می‌نویسیم.»

  آل‌احمد در باره تأثیر دانشور: «سیمین آینه‌ای بود که وقتی به آن نگاه می‌کردم، می‌دیدم چقدر می‌شود در میان غوغای حرف‌های روشنفکری، دل آدمی را هم دید.»

بنابراین، می‌توان گفت که ازدواج جلال آل‌احمد و سیمین دانشور، تنها یک ازدواج معمولی و یک پیوند شخصی نبود، بلکه موهبتی بود که به رشد فکری و هنری خود آنان و غنای ادبیات معاصر منجر شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

اسامی ناشران میهمان ویژه نمایشگاه کتاب تهران


به گزارش خبرگزاری تسنیم، ثائر جعفر العصامی، معاون رئیس اتحادیه ناشران عراق در گفت‌وگو با ستاد خبری سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: عراق از اینکه میهمان ویژه سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است، احساس خرسندی می‌کند و این حضور مایه مباهات کشور ماست. شکی نداریم که حضور در این نمایشگاه باعث افزایش تعامل و روابط فرهنگی بین عراق و ایران می‌شود.

به گفته العصامی، 15 انتشارات از کشور عراق قصد دارند خود را به نمایشگاه کتاب تهران برسانند. از بین این 15 انتشارات یک انتشارات وابسته به هیئت وزیران و 14 انتشارات عضو اتحادیه ناشران عراقی است.

 

معاون رئیس اتحادیه ناشران عراق در ادامه اسامی این مؤسسات را به این شرح معرفی کرد: دار المسلمة القانونیة، بیت الحکمة، دار الفراشات، موسسه العصامی، دار الکتب العلمیة، دار اولدبوک، دار الورشة، دار الکتب الادبیة، دار مصابیح، دار المعبد، دار سحر القلم، دار قندیل، کتابخانه الروضه الحیدریه و مکتبة العلویه، نماینده دار العارف للمطبوعات، دار العارف للمطبوعات و دار بابل.

ثائر جعفر العصامی در پایان افزود: عبدالوهاب مزهر الراضی رییس اتحادیه ناشران عراق در سی‌وششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران حضور خواهد داشت.

سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از 17 تا 27 اردیبهشت‌ماه با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم