روایت تسخیر سینما توسط ادبیات فرانسه؛ تصور می‌شود طرفداران ادبیات جنایی خشن‌اند


به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی چهار کتاب سینمایی از مجموعه کتاب‌های سینمایی نشر گره شامگاه یکشنبه ۲۳ دی با همکاری کمیته فرهنگی انجمن منتقدان سینمای ایران در خانه سینما برگزار شد.

«تاریکی فرامی‌خواند؛ پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» نوشته «سو شورت» با ترجمه عباس کریمی‌عباسی؛ «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» نوشته «دِید هِیز» و «داون چمیلفسکی» با ترجمه‌ی الهام جوادپور؛ «تاریخ ادبیات فرانسه در سینما» نوشته «کیت گریفیث» و «اندرو واتس» با ترجمه پوپک رحیمی و «بی خورشید» دست‌نوشته‌های «کریس مارکر» با گردآوری و ترجمه مریم رفیعی چهار کتابی هستند که در این‌مراسم رونمایی شدند.

در ابتدای مراسم که کمیته فرهنگی انجمن منتقدان خانه سینما در برگزاری آن همراهی داشت، با حضور پروفسور سیدحسن امین، محقق؛ مترجم و اندیشمند در حوزه زبان و ادب فارسی، اسدالله امرایی مترجم، سید غلامرضا کاظمی‌دینان پدر روابط عمومی نوین ایران و محمود معتقدی شاعر از پوستر این چهار کتاب رونمایی شد.

نگاه نوآورانه و پی‌ریزی فرهنگ تماشای پی‌درپی

در ابتدای این نشست الهام جوادپور در معرفی کتاب «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» گفت: سکوی برخط محتوای تصویری نتفلیکس از سال ۲۰۱۳ با شعار «دوست داریم مخاطب را شاد کنیم» فعالیت خود را آغاز کرد. سریال «خانه پوشالی» اولین مجموعه‌ای بود که توسط این سکو به مخاطبان ارائه شد و با همین نگرش نتفلیکس تلاش کرد تا فرهنگ تماشای پی‌درپی (binge watching) را برای علاقه‌مندان حوزه سریال‌های تلویزیونی احیا کند. هم سویی با عصر فناوری و شتابی که زندگی مدرن برای انسان‌ها با خود به همراه آورده، دیگر برای مخاطبان فرصت یک هفته صبر برای دیدن قسمت جدیدی از یک سریال را ایجاد نمی‌کند. سکوی نتفلیکس از این نیاز بهره برد و با پی‌ریزی فرهنگ تماشای پی‌درپی تمامی قسمت‌های یک مجموعه سریال را به شکل توأمان در اختیار مخاطب قرار داد.

وی افزود: همین مؤلفه نتفلیکس باعث شد تا دیگر سکوهای جهانی در این مسیر گام بردارند. هرچند آن سکوها چون از نگرش نوآورانه نتفلیکس بی‌بهره بودند، نتوانستند به قدرت آن دست یابند. از سوی دیگر باید تاکید کرد که امروز بی‌تردید نتفلیکس به یکی از رقیب‌های بزرگ هالیوود در صنعت تولید محتوای تصویری بدل شده است.

روایت تسخیر سینمای جهان توسط ادبیات فرانسه

پوپک رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در معرفی این اثر گفت: این کتاب درباره اقتباس‌های ادبی است که از ادبیات فرانسه در سینما صورت گرفته‌اند. این کتاب به‌هیچ‌وجه بر خود کشور فرانسه و آثار اقتباسی از نویسندگان این کشور استوار نیست و تلاش کرده این مؤلفه را به مخاطب نشان دهد که ادبیات فرانسه با تمام قدرت خود چگونه توانسته در سینمای جهان ریشه باز کند.

وی افزود: اگر کسی علاقه‌مند به حوزه سینما به ویژه اقتباس‌های ادبی به عنوان یکی از جذاب‌ترین شکل‌های تولید آثار سینمایی باشد این کتاب می‌تواند انتخابی خوب برای او باشد و اطلاعات فراوان، دقیق، علمی و به‌روز را به خوانندگانش ارائه کند.

«نوآر»؛ دعوت انسان برای سفر به درون و کشف خویشتن است

عباس کریمی‌عباسی هم به عنوان دیگر مترجم حاضر در این نشست با کتاب تاریکی مرا می‌خواند، پژوهش انتقادی پیرامون نئونوآر با اشاره به پیشینه شکل‌گیری گونه نئونوآر در هنر سینمای جهان گفت: زمانی که رمان جنایی واقع‌گرا حیات خود را با «دشیل هَمِت» آغاز و استمرار آن را در قلم نویسندگانی چون «ریموند چندلر» و «رأس مک دانلد» باعث جهانی شدن این گونه ادبی شد؛ فرانسوی‌ها برای تحقیر این گونه از واژه «نوآر» به معنای «سیاه» استفاده کردند.

وی افزود: به تدریج بعد از تجربه قلم نویسندگان فرانسوی در این عرصه و استقبالی که مخاطبان از این گونه ادبی میان نویسندگان فرانسوی داشتند شاهد پیشی گرفتن نویسندگان این کشور در حوزه ادبیات نوآر بودیم. به گونه‌ای که به فاصله کوتاهی شاهد بدل شدن کشور فرانسه به مهد ادبیات و سینمای نوآر شدیم.

این‌مترجم در ادامه گفت: اندیشیدن به این مؤلفه که گونه ادبی و سینمایی نوآر به تاریکی روح انسان ارجاع دارد، اندیشه‌ای از بُن‌مایه غلط و اشتباه است. ادبیات و سینمای نوآر ناقد سیستم فاسد سرمایه‌سالاری و مصرف‌گرایی است و تلاش می‌کند تا جلوه‌ای از بخش‌های تاریک روح انسان را با زبانی مذمت‌گونه به نقد بکشد و انسان را به اصل انسانیت و ابعاد متعالی روح او در قامت زبان زیبایی‌شناسانه هنرِ سینما و ادبیات به سفری درونی دعوت کند.

ترجمه‌هایی باکیفیت برای نیاز مخاطب ایرانی سینما

در ادامه مازیار فکری ارشاد با اشاره به اینکه مریم رفیعی؛ مترجم ادبیات به دلیل بعد مسافت در این نشست حضور ندارد به معرفی ترجمه وی پرداخت و گفت: «بی خورشید» دست‌نوشته‌های «کریس مارکر» است که در سینمای ایران و مباحث تئوریک خیلی از وی یاد شده و ارجاع داده می‌شود و خانم رفیعی تصمیم به جمع‌آوری و ترجمه نوشته‌های وی گرفتند. وقتی کتاب از طرف دوست خوبم اصغر نوری به من معرفی شد کتاب را بسیار جذاب دیدم و مطالعه آن را به شدت توصیه می‌کنم.

دبیر کتاب‌های سینمایی نشر گره در ادامه گفت: کتاب‌های این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقه‌مندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشته‌اند انتخاب شده‌اند.

مترجم کتاب مخمصه ۲ مایکل مان افزود: کتاب‌های این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقه‌مندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشته‌اند انتخاب شده‌اند. ازاین‌رو با مجموعه‌ای باکیفیت و جذاب در حوزه ترجمه کتاب‌های سینمایی روبه‌رو هستیم.

جادوی هنر دوبله در عصر حاضر

بخش دوم نشست به روایت تحلیلی و تجربه مترجمان در قامت هم‌نشینی با کتاب‌هایی که دست به ترجمه آنها زده‌اند و محتوایی که به واسطه این آثار به مخاطب منتقل می‌شود، اختصاص داشت.

جوادپور در این‌بخش گفت: «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» در قالب روایت، اثری روان و در عین حال خواندنی برای مخاطبان است، چرا که توسط دو روزنامه‌نگار به رشته تحریر درآمده است یادآور شد: سکوی نتفلیکس تلاش کرد تا با فرهنگسازی تماشای پی‌درپی (binge watching) نوآوری در عرصه ارائه محتوای تصویری به مخاطبان داشته باشد و با این ویژگی سلطه خود را بر عرصه سکوهای ارائه محتوای تصویری به شکل برخط حاکم کرد.

این مترجم و محقق حوزه سینما گفت: سکوهایی مانند «اپل» و «آمازون» بعد از توفیق نتفلیکس به دلیل منابع مالی که داشتند ورود به عرصه شبکه نمایش برخط آثار تصویری را تجربه کردند. در ادامه «دیزنی پلاس» نیز که به سبب فراگیری بیماری کرونا تجربه شکست تلخی در حوزه اقتصادی داشت با اتکا به گنجینه عظیم و تولیدات پیشین خود پا به این عرصه گذاشت؛ اما هیچ یک از این سکوها نتوانستند موفقیت نتفلیکس را داشته باشند.

جوادپور در تشریح دلیل عدم توفیق دیگر سکوهای برخط جهانی ارائه محتوای تصویری؛ پیشگام بودن نتفلیکس در این عرصه را یکی از دلایل مهم توفیق این سکو و عدم توفیق سکوهای دیگر دانست و در تشریح دلایل دیگر گفت: مابقی سکوهای ارائه‌دهنده نمایش محتوای تصویری به شکل برخط نگاه کالایی به تصویر داشتند. درحالی‌که نتفلیکس تلاش کرد تا فارغ از این نگاه، محتوای تصویری را به شکل اختصاصی برای تمامی کشورها با توجه به فرهنگ؛ زبان؛ دین؛ قوم و جغرافیای آن کشورها تولید کند و به همین سبب به محبوبیت دست پیدا کرد. یکی دیگر از دلایل مهم سبقت گرفتن و بدل شدن نتفلیکس به یکی از رقبای بزرگ هالیوود احیای هنر دوبله در ارائه آثار تصویری است. مردمان برخی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه علاقه‌ای به خواندن زیرنویس ندارند. همین مسئله باعث شد تا نتفلیکس با احیای نوین و خلاقانه هنر دوبله، تمامی سریال‌های جهانی را به زبان کشورهای مقصد دوبله کرده و به آنها ارائه دهد. به همین سبب دستی بسیار بالاتر نسبت به دیگر سکوهای ارائه‌دهنده محتوای تصویری به شکل برخط در عصر حاضر پیدا کرد و به جِد امروز به یکی از اصلی‌ترین رقبای هالیوود بدل شده است.

رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در تحلیل این کتاب و داشته‌هایی که این اثر به واسطه محتوای خود می‌تواند به مخاطب ارائه دهد گفت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب آن است که مسئله‌ای به نام اقتباس ادبی را در تمامی گونه‌های مختلف سینمایی به بررسی می‌پردازد و در میان این گونه‌ها مخاطب به برخی از آثار سینمایی برمی‌خورد که تا پیش‌ازاین حتی روند اقتباس در آنها را نمی‌توانست در مخیله خود بگنجاند. دیگر ویژگی این کتاب آن است که هر یک از مقاله‌های این اثر استقلالی تام و تمام اختصاصی برای خود دارند. مخاطب می‌تواند با انتخاب و متکی به سلیقه خود یکی از این مقاله‌ها را برگزیند و در قالب خوانش آن به اطلاعات مدنظر دست پیدا کند. در حقیقت مقاله‌های مجزای این اثر به مثابه گشودن مناظر متفاوت بر محور و بستری ثابت به نام اقتباس در عرصه سینما برای مخاطب بدل شده و همین عامل کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما را به اثری مرجع در حوزه سینما و ادبیات برای پژوهشگران بدل کرده است.

زندگی یعنی ساختن مسیر میان روشنایی و تاریکی

کریمی‌عباسی نیز گفت: نویسنده «تاریکی فرامی‌خواند، پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» از استادهای به نام یکی از دانشگاه‌های ادبیات لندن است. به همین سبب با توجه به آنکه تلاش کرده به واسطه این متن بار معنای کلمات و جملات را بر بستر روایتی مطول بنا کند، کار ترجمه این اثر از نظر ادبی به خاطر پاراگراف‌های بلند و بدون نقطه نویسنده برای مخاطب فارسی‌زبان سخت بود. به همین سبب تلاش کردم در کنار ترجمه متن روایی نویسنده، این کتاب را به اثری روان و خوش‌خوان برای زبان مقصد یعنی فارسی بدل کنم.

وی افزود: همچنین محتوای این اثر به گونه‌ای بود که مترجم را وامی‌داشت تمامی قریب به ۳۰۰ فیلمی که در این کتاب توسط نویسنده مورد ارجاع قرار گرفته است را ببیند. برای آنکه ارائه محتوا به مخاطب؛ متقن، مستند و علمی باشد تمامی این فیلم‌ها را بار دیگر مرور کردم تا آنچه به مخاطب ارائه می‌دهم قابل استنباط و تصویرسازی باشد. برخی معتقدند آدم‌هایی که طرفدار ادبیات جنایی هستند، ذهن و روحیه‌ای خشن دارند. با قدرت می‌گویم که این مؤلفه‌ای اشتباه است! چرا که نوآر آئینه تمام قدی روبه‌روی مخاطب می‌گذارد تا مدار زندگی خود را تنها بر خوش‌باوری استوار نکند و در برابر سختی‌ها و حیله‌ها هوشیار باشد.

این مترجم و فیلمنامه‌نویس در ادامه گفت: ادبیات و سینمای نوآر به انسان یادآوری می‌کند که در کنار هر روشنایی در مسیر زندگی، تیرگی نیز وجود دارد. این همان حقیقت اصیل مبارزه در زندگی برای رسیدن به سعادت است و انسان را به سفر در درون خود دعوت می‌کند تا در قالب مکاشفه خود، سنجش روشنی‌ها و تیرگی‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها، بتواند در تبیین مسیر زندگی خود به سمت موفقیت برنامه‌ریزی درست و دقیقی داشته باشد. پیش‌ازاین نیز مطالعات بسیاری در حوزه نوآر داشته‌ام و با عقبه این مطالعات می‌گویم که این کتاب اثری کامل، جامع و شامل بخش‌های مختلف جامعه‌شناسانه، نگرش مبتنی بر فرهنگ زیست انسان‌ها و مبانی تئوری اندیشه‌های فرهگ‌شناسانه به شکل کامل است. مؤلف آن تلاش کرده به شکل دقیق، علمی و فارغ از جهت‌گیری به پرداخت این مباحث دست زند. دسته‌بندی و طبقه‌بندی ارائه محتوا در این اثر به قدری با دقت توسط نویسنده صورت گرفته که هر فصل از کتاب به‌تنهایی می‌تواند خود به کتاب یا جزوه‌ای مجزا درباره آن موضوع بدل شود.



منیع: خبرگزاری مهر

پدر در ادبیات کهن و معاصر فارسی؛ از جمشید و فریدون تا شعر سهراب سپهری


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم». در روایتی دیگر از رسول خدا نقل شده است که: «حَقُّ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلی هذِهِ الاُمَّةِ کَحَقِّ الوالِدِ عَلی وَلَدِهِ؛ حق علی بر مسلمانان مانند حق پدر بر فرزندانش است.» پیداست که این گفتار به معنی استعاری پدری اشاره دارد، نه معنی جسمانی و بیولوژیک پدری.

پدر بودن به چه معناست؟ با وجودیکه این معنا نزد اقوام مختلف تفاوت‌هایی جزئی دارد، اما مشابهت‌های بسیار و کهن بودن این الگو و استعاره یا تشبیه و قراردادن کسی در مقام پدری ویژگی‌هایی بر او مترتب می‌کند، که برای درکش ناگزیر به دانستن این نقش در ادبیات کهن و معاصر خود هستیم.

نقش پدر در اساطیر ایران

پدر در اساطیر ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و اغلب به‌عنوان نمادی از قدرت، حمایت و خرد، آفرینش، و مسئولیت‌پذیری ظاهر می‌شود. در اسطوره‌های ایرانی، شخصیت‌های پدر معمولاً نمایانگر بنیان‌گذاران خاندان‌ها، نگهبانان سنت‌ها، و رهبران قوم هستند. این شخصیت‌ها نقشی کلیدی در هدایت، محافظت و پیشبرد داستان‌های اساطیری ایفا می‌کنند. این شخصیت‌ها، چه در قالب شاهان دادگر و چه در قالب پهلوانان دلاور، حامل ارزش‌های بنیادین فرهنگ ایرانی هستند. اساطیر ایرانی پدر را به‌عنوان محور خانواده، جامعه و کشور به تصویر می‌کشند و او را نماینده پیوند میان نسل‌ها و پاسدار سنت‌هایی می‌دانند که زیستن در این پهنه سرزمینی را میسر می‌کنند.

برای بررسی جایگاه و نقش پدر در اساطیر ایران می‌توان به این موارد اشاره کرد:

* پدر به‌عنوان بنیان‌گذار و آفریننده

در اساطیر ایران، برخی از شخصیت‌های پدر به‌عنوان آفرینندگان یا بنیان‌گذاران نسل‌ها و خاندان‌های بزرگ شناخته می‌شوند:

کیومرث: نخستین انسان در اساطیر ایرانی و پدر بنیان‌گذار بشریت است. او در اوستا و متون پهلوی به‌عنوان نخستین انسان خاکی معرفی می‌شود و فرزندان او نماد آغاز زندگی بشری در زمین هستند. در شاهنامه می‌خوانیم:

سخن‌گوی دهقان چه گوید نخست

که نام بزرگی به گیتی که جست؟

که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد؟

ندارد کس آن روزگاران به یاد

مگر کز پدر یاد دارد پسر،

بگوید تو را یک به یک در به در

که نام بزرگی که آورد پیش،

که را بود از آن برتران پایه بیش

پژوهندۀ نامۀ باستان

که از پهلوانان زند داستان،

چنین گفت ک: آئین تخت و کلاه

کیومرث آورد و او بود شاه

پدر در ادبیات کهن و معاصر فارسی؛ از جمشید و فریدون تا شعر سهراب سپهری
پادشاهی کیومرث، شاهنامه شاه طهماسبی

جمشید: یکی از شاهان اسطوره‌ای و و پیشدادی در شاهنامه. او را می‌توان پدر نمادین تمدن و پیشرفت بشری دانست، که با طبقه بندی اجتماعی، ساختن شهرها و گرمابه و ایوان و کاخ با سنگ و گل و خشت ابداع ابزارها و توسعه کشاورزی و دامپروری، ابداع نساجی و رشتن و بافتن و دوختن و شستن، یافتن انواع سنگ‌ها و فلزات و گوهرها، پزشکی و درمان دردها و بیماری‌ها، یافتن بوهای خوش و عطرها و… به نوعی پدر فرهنگ و تمدن ایرانی محسوب می‌شود.

* پدر، نماد قدرت و حمایت

در اساطیر ایران، پدران اغلب رهبران و شاهانی هستند که قوم خود را از خطرات حفظ می‌کنند:

فریدون: یکی از شاهان فره مند و برجسته شاهنامه، هرچند در جوانی با کمک کاوه آهنگر و مردم ایران کشور را از ستم ضحاک نجات میبخشد و داد و دهش می‌کند و عدالت را برقرار می‌سازد، اما نقش پدرانه او برجسته است. بعد از این و باز در نقش پدر او را میبینم که قلمروش را میان سه فرزندش (ایرج، سلم و تور) تقسیم می‌کند. در واقع شاهان سه سرزمین توران و ایران و روم (همه جهان مسکون) با هم برادرند و همه فرزندان فریدون هستند.

سام نریمان: یکی از پهلوانان شاهنامه و پدر زال، که با وجود شرایط عجیب زال در هنگام زاده شدن و طرد کردن نوزاد و به کوه افکندنش، سرانجام توبه می‌کند و با زاری و تضرع فرزندش را از خدا می‌خواهد و سیمرغ زال جوان که به امر خداوند زیر سایه خود و در لانه اش بر بلندای البرزکوه پرورش داده بود پیش پدر برمیگرداند. سام به جبران این ظلمی که به زال کرده، پیمان می‌بندد که کاری نکند که او آزرده شود و در پرورش او نقش مهمی ایفا می‌کند؛ تا جایی که در جهان مردی به قدرت و خرد زال وجود نداشته و استادی نبوده که بتواند به او چیزی بیاموزد.

* پدر به‌عنوان آموزگار و مربی

در بسیاری از اساطیر ایرانی، پدران نقش راهنما و آموزگار را برای فرزندان خود ایفا می‌کنند:

رستم و زال: زال، به‌عنوان پدر رستم، او را به مسیر پهلوانی هدایت می‌کند و در تربیت و آموزش او سهم بزرگی دارد. در بسیاری از داستان‌های شاهنامه، رابطه میان زال و رستم نماد پیوند عمیق پدر و فرزند است، و با توجه به اینکه در هنگام مرگ رستم زال هنوز زنده است می‌توان گفت این رابطه در طول حیات رستم هرگز گسسته نشده است. بعدها رستم این نقش پدر به عنوان مربی را برای دو شاهزاده دیگر بازی می‌کند: سیاوش (پسر کیکاووس و پدر کیخسرو) و بهمن (پسر اسفندیار). تاکید بر نقش پدرانه رستم بسیار زیاد است، تا جایی که در نبردهای کین‌خواهی سیاوش هیچکس نمی‌تواند مقابل رستم ایستادگی کند و وقتی او در جنگ با خاقان چین مقابل سپاه توران می‌رسد، هومان به پیران اینطور میگویند:

گر این شیردل رستم زابلیست

برین لشکر اکنون بباید گریست!

و پیران خود را به خاقان چین می‌رساند و به او اینطور می‌گوید:

که این بارۀ آهنین رستم است

که خام کمندش خم اندر خم است

ازو دیو سیر آید اندر نبرد،

چه یک مرد با او، چه یک دشت مرد!

به زابلستان چند پرمایه بود،

سیاووش را آن زمان دایه بود،

پدروار با درد جنگ آورد

جهان بر جهاندار تنگ آورد…

سیمرغ: هرچند سیمرغ یک موجود اسطوره‌ای و نمادین دانسته می‌شود، اما در داستان زال و رستم، نقش یک پدر یا پروراننده معنوی را برای تربیت زال و رستم بر عهده دارد. حضور همیشگی او و پشتیبانی اش از زال و رستم نوعی اتصال این خاندان است با خردی آسمانی.

* پدر، نماد عدالت و خرد

برخی از شخصیت‌های پدر در اساطیر ایران نماینده عدالت و خردورزی هستند.

منوچهر: نتیجه فریدون (پسری که از دخترِ ایرج به دنیا می‌آید) و کین‌خواهی پدربزرگ خود را به سرانجام می‌رساند تا گردش جهان بر منهج عدل و داد برگردد و بیداد رخت ببندد. شاهی عادل و خردمند که در داستان‌های شاهنامه نماد یک رهبر پدرگونه برای ایران است.

در نقطه مقابل اما شخصیت‌هایی هستند که باوجود پدر بودن و شاه بودن، خلاف خرد و داد رفتار کرده و اسیر دیو آز و خودخواهی می‌شوند:

گشتاسپ: پدر اسفندیار، که مدام تصمیمات بحث‌برانگیزی می‌گیرد. او نمایانگر چالش‌های میان وظایف شاهی (حفظ امنیت و اداره کشور و برقراری داد) و پدری (مهرورزی و هدایت فرزندان) و خودخواهی و آز خودش است؛ و تا جایی پیش می‌رود که برای اینکه تاج و تختش را به پسرش نسپارد، از ستاره شناسان میپرسد که عمر این فرزند فره‌مند و روئین تن چگونه به پایان می‌رسد و وقتی می‌شنود که مرگ او به دست رستم در زابل رخ می‌دهد، پسرش اسفندیار را به قتلگاه مبارزه با رستم می‌فرستد. و اسفندیار این را نمیفهمد تا لحظه‌ای که تیر به چشم سرش می‌خورد ولی گویی تازه چشمِ دلش باز شده است، در هنگام مرگ به برادرش پشوتن اینطور وصیت می‌کند:

چو رفتی به ایران، پدر را بگوی

که چون کام یابی بهانه مجوی!

زمانه سراسر به کام تو گشت

همه مرزها پر ز نام تو گشت

امیدم نه این بود نزدیک تو،

سزا این بُد از جان تاریک تو

به پیشِ سران پندها دادیَم،

نهانی به کشتن فرستادیَم!

کنون زین سخن یافتی کام دل

بیارای و بنشین به آرام دل

چو ایمن شدی مرگ را دور کن،

به ایوان شاهی یکی سور کن

ترا تخت، سختی و کوشش مرا

ترا نام، تابوت و پوشش مرا…

یزدگرد بزه‌گر: در میان شاهان و پدرانی که به وظایف خود عمل نمی‌کنند، می‌توان از یزدگرد اول پدر بهرام گور نام برد، که از بسیاریِ آزار، به یزدگرد بزه‌گر معروف بوده است. به همین دلیل پس از مرگ او مردم ایران پادشاهی را به کسی دیگر به جز بهرام گور می‌سپارند، با این اندیشه که او هم فرزند همان پدر است. اما بهرام که در یمن و نزد نعمان و منذر بالیده و آداب رزم و بزم و شاهی آموخته دلاورانه به ایران می‌آید و با پشت سر گذاشتن آزمون ربودن تاج از میان دو شیر، به تخت شاهی می‌نشیند و یکی از بهترین دوران‌های شهریاری ایران را رقم میزند.

* فقدان پدر و تراژدی

برخی از اسطوره‌های ایرانی نیز به تصویر پدرانی می‌پردازند که در مواجهه با سرنوشت، تصمیمات دشواری می‌گیرند:

رستم و سهراب: این داستان مشهور از شاهنامه یکی از غم‌انگیزترین تراژدی‌های پدر و فرزندی است، که رستم به‌طور ناخواسته فرزند خود، سهراب، را می‌کشد و بعد از آگاهی از هویت او، با اندوه و پشیمانی روبرو می‌شود و قصد کشتن خود را دارد. اما بخشی از آنچه برای سهراب رخ می‌دهد و او را قدم به قدم به فاجعه نزدیک می‌کند، نداشتن حمایت و پرورش نیافتن در دامان پدر خود رستم است. او پدر را نمی‌شناسد و این بحران هویت است که او را به همدستی با فرستادگان افراسیاب و باور کردن حمایت آنها، و سرانجام جنگ با ایرانیان و رویارویی تراژیک با پدر می‌کشاند.

پدر در ادبیات کهن و معاصر فارسی؛ از جمشید و فریدون تا شعر سهراب سپهری
زاری رستم بر سهراب، شاهنامه شاه طهماسبی

فرودِ سیاوش: فرود فرزند سیاوش نیز سرنوشتی مشابه دارد، علیرغم داشتن مادر به خردمندی جریره، او از پرورش در دامان پدرش سیاوش محروم است و به همین دلیل در موقع لزوم نمی‌داند چه کند و با مشورت با مشاور نادان خود، _بدون دیدن کیخسرو برادرش_ تراژدی مرگ خود را رقم میزند.

* پدر در نقش نگهبان سنت‌ها

بسیاری از شاهان و پهلوانان در اساطیر ایرانی، در نقش پدر، سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی و دینی را به نسل‌های بعد منتقل می‌کنند: جمشید با نوآوری‌های خود، فرهنگ و دانش را به‌عنوان میراثی برای بشریت باقی می‌گذارد، فریدون داد و دهش را گسترش می‌دهد، زال به‌عنوان پدر رستم همواره به انتقال ارزش‌های پهلوانی و اخلاقی به فرزندش اهمیت می‌دهد، رستم به عنوان پدرخوانده و پرورش دهنده سیاوش و بعدها بهمن همین کار را می‌کند، تا جایی که در وصیت اسفندیار در هنگام مرگ به رستم اینطور می‌خوانیم:

کنون بهمن این نامور پور من

خردمند و بیدار دستور من،

بمیرم، پدروارش اندر پذیر

همه هرچ گویم ترا یادگیر

به زابلستان در ورا شاد دار،

سخن‌های بدگوی را یاد دار

بیاموزش آرایش کارزار

نشستنگه بزم و دشت شکار

می و رامش و زخم چوگان و کار

بزرگی و برخوردن از روزگار

که بهمن ز من یادگاری بود،

سرافرازتر شهریاری بود…

پدر در ادبیات معاصر

پدر در ادبیات فارسی معاصر یکی از مفاهیم برجسته و پرکاربرد است که در اشعار، داستان‌ها و رمان‌های معاصر به شکل‌های مختلفی بازنمایی شده است. در این آثار، پدر نمادی از قدرت، فداکاری، مسئولیت‌پذیری و گاهی استبداد یا محدودیت به تصویر کشیده می‌شود. رویکرد به مفهوم پدر در ادبیات فارسی معاصر متنوع است، در واقع این مفهوم بازتابی از تحولات جامعه ایرانی و تغییر نگرش‌ها نسبت به نقش‌های خانوادگی است. نویسندگان و شاعران معاصر با استفاده از شخصیت پدر، به مسائل عاطفی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته‌اند و هرکدام از زاویه‌ای متفاوت این نقش را بررسی کرده‌اند:

* پدر به‌عنوان نماد حمایت و فداکاری

در بسیاری از آثار، پدر به‌عنوان فردی فداکار به تصویر کشیده شده که برای رفاه و آسایش خانواده تلاش می‌کند. در اشعار سهراب سپهری، پدر به‌نوعی در نقش حامی طبیعت و زندگی آرام بازتاب دارد، هرچند اشاره مستقیم به پدر کمتر دیده می‌شود. شاید مهمترین اشاره او به پدرش را در بخشی از شعر صدای پای آب بتوان خواند:

پدرم پشت دو بار آمدن چلچله‌ها، پشت دو برف

پدرم پشت دو خوابیدنِ در مهتابی

پدرم پشت زمان‌ها مرده است

پدرم وقتی مرد، آسمان آبی بود

مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد

پدرم وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند

مرد بقال از من پرسید:

چند من خربزه می‌خواهی؟

من از او پرسیدم:

دل خوش سیری چند؟

پدرم نقاشی می‌کرد

تار هم می‌ساخت، تار هم میزد

خط خوبی هم داشت…

در داستان‌های کلاسیک معاصر مثل آثار محمود دولت‌آبادی، پدر اغلب نمادی از قدرت و پشتوانه خانواده است، به‌ویژه در جوامع روستایی و سنتی. دولت‌آبادی که در آثار خود به زندگی مردم محروم و طبقات پایین جامعه می‌پردازد، شخصیت پدر را در چارچوبی واقع‌گرایانه، چندلایه، و انسانی ترسیم می‌کند. پدران در داستان‌های او نمایندۀ سنت‌های دیرینه، فقر اقتصادی، و چالش‌های اجتماعی‌اند و گاه درگیر کشمکش میان وظایف خانوادگی و محدودیت‌های محیطی می‌شوند. در کلیدر، پدران اغلب کسانی هستند که با تحمل رنج‌های فراوان، تلاش می‌کنند خانواده و زمین خود را حفظ کنند.

پدر در ادبیات کهن و معاصر فارسی؛ از جمشید و فریدون تا شعر سهراب سپهری

* پدر به‌عنوان نماد اقتدار و استبداد

با پیشرفت ادبیات مدرن و تغییر نگرش نویسندگان، گاهی پدر در نقش نماد استبداد و قدرت بی‌چون‌وچرا ظاهر می‌شود. در آثار صادق هدایت، شخصیت پدر در برخی موارد به‌عنوان فردی سخت‌گیر یا محدودکننده تصویر شده است که نمایانگر ساختار سنتی خانواده در زمان خود است. همچنین در اشعار فروغ فرخزاد، هرچند کمتر مستقیم به پدر اشاره شده، اما نقش پدر و جامعه مردسالار در محدودیت‌های زنان حس می‌شود، و این با تجربه شخصیت نظامی و سختگیر پدر او مطابقت دارد.

* پدر همیشه غایب

یکی دیگر از مفاهیم قابل‌توجه در ادبیات معاصر، غیبت پدر است. این غیبت ممکن است به‌دلیل مرگ، مهاجرت یا مسائل دیگر باشد و اغلب بازتابی از خلأ حمایت عاطفی یا اقتصادی در خانواده است. در رمان بوف کور صادق هدایت، غیاب نقش‌های اصلی خانواده، از جمله پدر، به بحران هویتی شخصیت‌ها دامن می‌زند. غیاب پدر در برخی از داستان‌های علی اشرف درویشیان ناشی از مهاجرت برای کار، مرگ، یا ناتوانی در ایفای نقش خانوادگی است، تأثیر عمیقی بر زندگی فرزندان می‌گذارد. این غیاب گاهی به بلوغ زودرس شخصیت‌های کودک و نوجوان داستان‌ها منجر می‌شود و مسئولیت‌های پدرانه به دوش آن‌ها می‌افتد.

* پدر به‌عنوان قربانی ناآگاهی و جهل اجتماعی

در آثار محمدعلی جمالزاده، پدر گاه شخصیتی است که خود نیز قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش است. این پدران ممکن است از نگاه فرزندان یا نسل جدید سخت‌گیر و سنتی به نظر برسند، اما در واقع آنان نیز تحت تأثیر محدودیت‌های آموزشی و فرهنگی دوران خود بوده‌اند. این نگاه همدلانه، لایه دیگری به شخصیت پدر در داستان‌های او اضافه می‌کند. پدران در داستانهای او بازتاب‌دهندۀ روابط خانوادگی، تأثیرات سنت‌های اجتماعی، و تعارضات میان نسل‌ها است. جمالزاده که از بنیان‌گذاران داستان‌نویسی مدرن فارسی به شمار می‌آید، در آثار خود با زبانی طنزآمیز و انتقادی به نقش پدر و خانواده در جامعۀ ایرانی می‌پردازد. در داستان‌های او، پدر اغلب شخصیتی است که هم نمایندۀ اقتدار سنتی است و هم نماد محدودیت‌های اجتماعی و خانوادگی. شبیه این تصویر را در آثار علی اشرف درویشیان نیز می‌توان دید.

* نقش طنزآمیز پدر

شخصیت پدر گاهی طنز آمیز است. در برخی از داستان‌های جمالزاده، به‌ویژه داستان‌هایی که به توصیف خانواده‌های سنتی ایرانی می‌پردازد، با نوعی طنز آمیخته است. این طنز معمولاً رفتارهای اغراق‌شده، باورهای نادرست، یا جدیت بیش از حد پدران را هدف قرار می‌دهد. یکی از ویژگی‌های برجسته آثار جمالزاده، استفاده از طنز برای نقد اجتماعی است.

پدر در ادبیات کهن و معاصر فارسی؛ از جمشید و فریدون تا شعر سهراب سپهری

در آثار هوشنگ مرادی کرمانی هم طنز در شخصیت پدر دیده می‌شود. پدران در داستان‌های او، حتی در لحظات سختی و ناکامی، اغلب با چاشنی طنز یا دیالوگ‌های شیرین تصویر می‌شوند، که به داستان‌ها عمق انسانی و جذابیت بیشتری می‌بخشد. نقش پدر در داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی معمولاً در قالبی واقع‌گرایانه، انسانی، و متأثر از بافت سنتی و روستایی جامعۀ ایران تصویر می‌شود. آثار او که اغلب حول زندگی کودکان و نوجوانان در محیط‌های ساده و محروم می‌چرخد، پدر را به‌عنوان یک شخصیت کلیدی در شکل‌دهی به زندگی فرزندان معرفی می‌کند. در این داستان‌ها، پدر نمادی از مسئولیت، فقر، عشق، گاه غیاب، و تأثیرات مثبت یا منفی بر شخصیت کودکان است.

* پدر به‌عنوان نماد تغییر و تحول اجتماعی

در بسیاری از آثار معاصر، پدر نمایانگر نسل گذشته است که در برابر تغییرات اجتماعی مقاومت می‌کند یا تلاش می‌کند با این تغییرات سازگار شود. این تصویرسازی اغلب در داستان‌های مربوط به دهه‌های اخیر دیده می‌شود، مثل آثار علی‌اشرف درویشیان. نقش پدر در داستان‌های علی‌اشرف درویشیان به‌عنوان بازتابی از جامعۀ محروم و نابرابر ایران به تصویر کشیده می‌شود. این پدران نمادهای طبقۀ کارگر و زحمتکش‌اند که در برابر سختی‌های زندگی مقاومت می‌کنند یا قربانی شرایط ناعادلانه می‌شوند. درویشیان با نگاهی همدلانه و انتقادی، تصویر پدر را در چارچوبی از تعارضات اجتماعی و طبقاتی ارائه می‌دهد و از این طریق، به نقد نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های جامعه می‌پردازد.



منیع: خبرگزاری مهر

سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر علی (ع)؛ در شعر وحشی بافقی


‌خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: کمال الدین محمد، معروف به وحشی بافقی متولد بافق یزد است و از زبردست‌ترین شاعران قرن دهم، دوران عمرش همزمان با دوران شاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده بود. تحصیل علم را از شهر خود و نزد شرف الدین علی بافقی شروع کرد، بعد از چند سال به یزد رفته و همچنان به کسب علم مشغول بود، سرانجام به کاشان رفت و با مکتب داری روزگار می‌گذراند. برخی میگویند او سفری به هندوستان داشته و به سیاق آن روزگار از راه دریا و از طریق بندر هرمز رفته؛ هرچند در دربار شاهان گورکانی نمانده و به یزد بازگشته و تا زمان پایان عمر در این شهر زندگی کرده است.

به هر صورت از احوالاتش بر می‌آید که مردی فاضل و بلند نظر، ولی تنگدست و گوشه نشین و در عین حال قانع بوده است. اشعارش درباره رسول الله صلی الله علیه و آله، امیرالمومنین علی علیه السلام، امام رضا علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، و ترکیب بند درخشانش درباره امام حسین علیه السلام برمیآید که او شیعه بوده؛ بخصوص که کاشان نیز یکی از مراکز تشیع در ایران بوده است و او عمری در آن شهر گذرانده بوده است.

برخی از اشعاراو متأثر از آیات قرآن و احادیث ائمه (ع) است. درون مایه‌های عرفانی در اشعارش به ویژه در منظومه خُلد برین از وجوه برجسته اندیشه‌های او دانسته شده است. تبیین مفاهیم و فضائل دینی و اخلاقی چون قناعت، بخشش، عدل و انصاف و تحسین آنها و تشریح رذائل اخلاقی چون تظاهر، کبر، حرص و حسد و پرهیز از آنها، از جمله موضوعاتی است که جنبه تعلیمی و اخلاقی شعر او را برجسته کرده است. از آنجا که شاعری زبردست بود در همه قالب‌های شعری شعر می سروده، اما غزل‌ها و ترکیب بندهای او از شهرت بیشتری برخوردار است.

او در قصیده‌ای که مطلعش «زلف پیش پای او بر خاک می‌ساید جبین / همچو هندویی که پیش بت نهد سر بر زمین» است، در مدح امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام این‌طور می‌سراید:

روح در تن می‌دمد باد بهاری غنچه را

می‌رسد گویا ز طرف روضۀ خلدبرین

یعنی از خاک حریم روضۀ شاه نجف

گلبن باغ حقیقت سرو بستانِ یقین

حیدر صفدر، شه عنترکش خیبر گشای

سرور غالب، سرِ مردان امیر المؤمنین

کیست کو سر کرده سر باشد بدور عدل او

کش ز سر نگذشت حرف ناامیدی همچو شین

گر نیارد سر فرو با پاسبان درگهت

هندوی گردنکش کیوان درین حصن حصین

از طناب کهکشان جلاد خونریز فلک

برکشد او را به حلق از پیش طاق هفتمین

چرخ چوگانی که گوی خاک در چوگان اوست

رخش قدر عالیش را چیست داغی بر سرین

ذات پاکش گر نبودی بانی مُلک وجود

حاش لله گر بدی الفت میان ماء و طین

شرح احوال جحیم و صورت حال جنان

سر به سر گوید، اشارت گر کند سوی جنین

ای حریم بوستانِ مرقدت، دارالسلام

وی ز خیل خاک بوسانِ درت روح الامین،

درگه قدر ترا ارواح علوی پاسبان،

خرمن فضل ترا مرغان قدسی خوشه چین

از همین قصیده می‌توان دریافت که تمایل او سبک شعریش به مکتب وقوع نزدیک است، احساسات و عواطف و نازک خیال‌های او آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گویی در حال محاوره بوده و گاهی چنان است که گویی حرفهای روزمره اش را می‌زند، با زبانی ساده و پر از صداقت شعر می‌گوید و به همین جهت در عهد خود او را تواناترین شاعر مکتب وقوع دانسته‌اند.

قصیده‌ای دیگر در مدح حضرت علی علیه السلام دارد که ردیفش آبله است و با بیان سختی‌های روزگار شروع می‌شود و سپس به این ابیات می‌رسد:

یافت ره در روضه آن کو در ره شاه نجف

کرد پای او ز سیر کوه و هامون آبله

سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر که شد

در طریق جستجویش پایِ گردون آبله

رفت مدتها که پا بر خاک نتواند نهاد

در ره او پای انجم نیست جیحون آبله

یک شرار از قاف قهرش در دل دریا فتاد

جوش زد چندانکه از وی شد گهر چون آبله

بسکه بر هم زد ز شوقِ ابرِ جودش دست خویش

شد کف دستِ صدف از دُرّ مکنون آبله

ای خوش آن روزی که خود را افکنم در روضه‌اش

همچو مجنون کرده پا در برِّ مجنون آبله

آنکه چون گل نیست خندان از نسیم حُبّ او

باد او را غنچۀ دل، غرق خون، چون آبله

قصیده‌ای دیگر دارد با ردیف گل، که بعد از توصیف دشت‌های پر گل این‌طور می‌گوید:

از کششهای قطره شبنم

بر ورق‌ها کشیده مسطر گل

تا کند حرفهای رنگین درج

بر وی از مدح آل حیدر گل

شاه دین مرتضا علی که شدش

به هزاران زبان ثناگر گل

بسکه در دشت خیبر از تیغش

رست از گِل ز خون کافر گُل،

گر خزان ریاض دهر شود،

نشود کم ز دشت خیبر گل

در کفش از غبار اشهب او

مشگ دارد بنفشه، عنبر گل

در بغل از خزانۀ کف او

یاسمین سیم دارد و زر گل

باد قهرش اگر بر آن باشد

ندمد تا به حشر دیگر گل

ور شود فیض او بر این ماند

تازه تا صبحگاه محشر گل

بود از رشح جام احسانش

که به این رنگ گشت احمر گل

باشد از یاد عطر اخلاقش

که بر اینگونه شد معطر گل

خلق او هست غنچه‌ای که از او

زیر دامان نهاد مجمر گل

در ازل بسته است قدرت او

اندر این شیشۀ مدور گل

گر نهد در ریاض لطفش پای

دمد از ناخن غضنفر گل

حرز خود گر نساختی نامش

کی شدی بر خلیل آذر گل؟

ای که باغ علوِّ قدرت را

چرخ نیلوفر است و اختر گل

دم ز لطفت اگر خطیب زند

دمد از چوب خشک منبر گل

گر دهندش ز باغ قهرت آب

بردمد همچو خار نشتر گل

گر اشارت کنی که در گلشن

نبود رو گشاده دیگر گل،

پیچد از بیم شحنۀ غضبت

غنچه سان خویش را به چادر، گل

گر نسیم بهار احسانت

سوی گلزار بگذرد بر گل،

گردد از دولت حمایت تو

بر سپاه خزان مظفر گل

باد قهرت اگر به خلد وزد،

خرمن آتشی شود هر گل

ور به دوزخ رسد نم لطفت

دود گردد بنفشه، اخگر گل

خشک ماند درخت گل برجای

گر بگویی دگر میاور گل…

در قصیده‌ای دیگر، بعد از توصیف آغاز بهار و رسیدن آفتاب به برج حَمَل، و هنرنمایی درخانی از نام بردن گل‌هایی مانند بستان افروز و خیری و ختمی و… سرخی در و دشت را میبیند و این‌طور می‌سراید:

لاله سر برزده از سنگ ز سرتاسر کوه

گل برون آمده از خاک ز پا تا سر تل

گویی از کُشته شده پشته سراسر در و دشت

از دم تیغ جهاندار، به هنگام جدل

مسند آرای امامت، علیِ عالی قدر

والی ملک و ملل، پادشه دین و دوَل

باعث سلسلۀ هستی ملک و ملکوت

عالم مسألۀ کلیِ ادیان و ملل

حکمتش گر به طبایع نظری بگشاید،

نتوان نام و نشان یافت ز امراض و علل

سپس دامنه شعر را از دشت گل بر آسمان پرستاره می‌کشاند:

پیش در گاه تو چون سایه بود در بن چاه،

گرچه بر دایرۀ چرخ برین است زحل

اهتمام تو اگر مصلح اضداد شود،

سر بر آرد ز گریبان ابد شخص ازل

پیش ماضی اگر از حفظ تو باشد سدی

هرگز از حال تجاوز نکند مستقبل

نیست خورشید فلک بر طرف جرم هلال

طبل بازیست ترا تعبیه در زین کتل

روز ناورد که افتد ز کمینگاه جدال

در فلک زلزله از غلغلۀ کوس جدل

پر زند مرغ عقاب افکن تیر از چپ و راست،

بال نسرین سماوی شود از واهمه شَل

خاک میدان شود آمیخته با خون سران

پای اسبان سَبُک خیز، بمانَد به وَحَل

بر رگ جان فتد آن عقده ز پیکان خدنگ

که به دندان اجل نیز نگردد منحل

لرزه بر مهر فتد از اثر موجه خون

که مبادا شود این سقف مقرنس مختل

دامن فتنه اجل گیرد و پرسد که چه شد؟

گویدش فتنه چه یارای سخن؟ لاتسئل!

شد پر آشوب جهان وقت گریز است، گریز!

قوت پا اگرت هست، محل است محل…

سرانجام وحشی بافقی در سال ۹۹۱ هجری قمری در یزد از دنیا رفت و همانجا به خاک سپرده شد. اما برای گور او نیز ماجراهایی رخ داده که خواندنش خالی از لطف نیست.

آنچنان که از گفته‌های تاریخی برمیآید، وحشی بافقی را در جایی به خاک سپردند که «صحن شاهزاده فاضل» بوده است. سنگ گور او پیدا بود تا آنکه در روزگار پادشاهی رضاخان، تصمیم گرفتند که نخستین خیابان شهر یزد را بسازند. این خیابان، درست از کنار سنگ گور وحشی می‌گذشت. پس سنگ قبر را برداشتند و به اداره‌ی مالیه (دارایی) آن زمان بردند تا در وقتی مناسب آرامگاهی برای وحشی ساخته شود. خیابان نوساز نیز در کنار مزار وحشی ساخته شد. اما با گذشت زمان، دیگر کمتر کسی به یاد می‌آورد که در آنجا شاعری نامدار دفن شده است. ساخت آرامگاه هم کم‌کم به فراموشی سپرده شد و سنگ گور او از بین رفت.

سال‌ها بعد، آقای سخندان _برادرزاده فرخی یزدی_ به یزد بازگشت، او که مدتی شهردار یزد هم بوده محل قبر وحشی و برداشتن سنگ گور او را به یاد داشت. به هر صورت مکان قبر وحشی مشخص شده است، در مورد ساخت بنای آرامگاه و اهالی بافق نیز درخواست دارند که باقیمانده پیکر او به این شهر انتقال داده شود. اکنون بنایی نمادین از آرامگاه او در پارکی در یزد ساخته شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

«کتاب شناسی اختصاصی غزه» رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «کتاب شناسی اختصاصی غزه» که حاوی اطلاعاتی در مورد سرزمین و تاریخچه غزه است به مناسبت روز غزه نماد مقاومت فلسطین، شنبه ۲۹ دی رونمایی می‌شود.

غزه بی‌جهت نماد مقاومت فلسطین نشده و تاریخچه طولانی و ریشه‌ای عمیق در این منطقه مهم وجود دارد. این‌کتاب حاصل تلاش حجت الحق حسینی استاد تمام دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است و اطلاعات مهمی مربوط به سرزمین و تاریخ کهن «غزه» شامل «کتابشناسی اختصاصی غزه» به ۱۴ زبان بین المللی، «حضرت هاشم (ع) جد پیامبر و گنج پنهان غزه» و همچنین «درنگی بر تاریخ و فرهنگ غزه» را در بر می‌گیرد و زاویه نگاه روشنی به مخاطب از این روزهای مظلومیت مردم غزه می‌دهد.

رونمایی از این کتاب با حضور خالد قدومی نماینده حماس در ایران معاونین وزاری فرهنگ و علوم، عبدالله جاسبی، عظیم ابراهیم پور مسئول قرارگاه جهاد تبیین کشور، حسین فدایی رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظّم رهبری رؤسای برخی دانشگاه‌های کشور و جمعی از مسئولین لشکری و کشوری، کنشگران حوزه مقاومت و پژوهشگران این حوزه همراه است.

این مراسم روز شنبه ۲۹ دی از ساعت ۹ در تالار همایش‌های کوثر مسجد امام صادق (ع) واقع در خیابان آیت الله طالقانی، میدان فلسطین برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

ایران را در جهان با ادبیات می‌شناسند


به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین جلسه هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دوره جدید با حضور سیدعباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

صالحی در این جلسه با تبریکِ میلادِ مولای متقیان حضرت علی (ع)، گفت: اکثریت قاطع برنامه‌های معاونت فرهنگی در خانه کتاب و ادبیات ایران صورت می‌پذیرد از جشنواره‌ها گرفته تا اقدامات دیگر؛ برهمین اساس می‌توان گفت عملاً معاونت فرهنگی کارهای اصلیِ خود را در خانه کتاب و ادبیات ایران انجام می‌دهد.

وی افزود: مؤسسات مختلفی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم اما شرایط این مؤسسه متفاوت است مثلاً، بخشی از آثار سینمایی در بنیاد فارابی (با همه اهمیتی که دارد) انجام می‌شود و تولیدات بسیاری توسط سازمان سینمایی به نتیجه می‌رسد که ارتباطی با بنیاد فارابی ندارد، اما وضعیت خانه کتاب و ادبیات ایران متفاوت است و کارهای معاونت فرهنگی عملاً در این مؤسسه متمرکز شده است. جمع حاضر نوعی قوه عاقله و رهبریِ معاونت فرهنگی هستند. جایگاه معاونت فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاملاً قابل توجه است و در تناسب با سایر معاونت‌ها وضعیت یکسانی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: بخش‌های متعددی به این حوزه مربوط می‌شود از جمله کتاب؛ کتاب ماده تمدن بوده و هروقت این ماده فعال باشد تمدن متصل به آن ماده نیز فعال است و هرزمان که این ماده فرو بریزد تمدن آن نیز به هم می‌ریزد و باید درنظر داشت مسئولیت جمع حاضر حفظ کتاب یعنی همان ماده تمدن است. ایران اگر ادبیات نداشته باشد، ایران نیست و همه جهان ما را با ادبیات می‌شناسند؛ در این حوزه نیز خانه کتاب و ادبیات ایران عهده‌دار مسئولیت است.

صالحی درباره برنامه‌های آینده خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: در ماه‌های پیش‌رو بارِ برگزاری جایزه‌ها و جشنواره‌های متعددی بر دوش خانه کتاب و ادبیات ایران قرار دارد، پس از آن نیز نوبت به برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌رسد، بر همین اساس ماه‌های پیش رو برای شما عزیزان بسیار پرکار است. اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دو حوزه اصلی کتاب و ادبیات و رویدادهای پیش‌رو مسئولیت دارند در نهایت بابت پذیرش این مسئولیت از حاضرین در جلسه سپاسگزار هستم.

در این جلسه اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران به نقد و بررسی چالش‌های حوزه کتاب پرداختند و نظراتشان را درمورد راه‌حل‌های برطرف شدن مشکلات حوزه کتاب بیان کردند.

در پایان نیز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احکام اعضای جدید هیأت امنا را اعطا کرد.



منیع: خبرگزاری مهر

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: در شاهنامه فردوسی، نجوم و طالع‌بینی به‌عنوان بخشی از فرهنگ و جهان‌بینی ایرانیان باستان نقش برجسته‌ای دارند. در این اثر، طالع‌بینی و دانش نجومی در موقعیت‌های مختلف، مانند پیشگویی سرنوشت، انتخاب زمان مناسب برای جنگ یا صلح، و همچنین در پیش‌بینی رویدادهای بزرگ به‌کار می‌روند. به همین علت منجمین و ستاره شناسان و موبدان از مهمترین افراد دربارها به شمار می‌آیند. آنها _پیش از پیوند زال و رودابه_ اولین مژده دهنده تولد رستم هستند، آنها سرنوشت تلخ و غریب سیاوش را پیشگویی می‌کنند و آنها هستند که کیخسرو و گیو را آرام و خاطرشان را جمع می‌کنند که بیژن زنده است و در چاه توران اسیر.

در این فرصت به موارد برجسته‌ای از طالع‌بینی و نجوم در شاهنامه اشاره می‌شود:

پیشگویی تولد رستم جهان پهلوان

در داستان زال و رودابه، دوبار درباره شخصیت رستم قبل از تولد سخن گفته و مژده داده می‌شود. منجمان بارگاه سام پدر زال و ستاره شناسان دربار منوچهر با بررسی طالع و ستارگان، پیشگویی می‌کنند که فرزند زال (رستم) پهلوانی دلاور و بزرگ خواهد شد و عمری طولانی خواهد داشت. آن‌ها از طریق ستارگان، سرنوشت خارق‌العاده این شخصیت را پیش‌بینی می‌کنند:

بار اول بعد از خبر دادن زال به پدرش، سام اندیشناک می‌شود که فرزند این مرغ پرورده (زال) و آن دیوزاد (رودابه که از نسل ضحاک است) چه می‌شود؟ پس:

چو برخاست از خواب با موبدان

یکی انجمن کرد با بخردان

گشاد این سخن بر ستاره شمر

که: فرجام این بر چه یابد گذر؟

دو گوهر چو آب و چو آتش بهم

بر آمیختن باشد از بن ستم

همانا که باشد به روز شمار

فریدون و ضحاک را کارزار

از اختر بجویید و پاسخ دهید

سر خامه بر بخش فرخ نهید!

از آنها می‌خواهد که طالع فرزندی که حاصل ازدواج زال و رودابه است را ببینند، تا بداند با این پیوند موافقت بکند یا نه.

ستاره شناسان به روز دراز

همی ز آسمان باز جستند راز

بدیدند و با خنده پیش آمدند

که: دو دشمن از بخش، خویش آمدند!

به سام نریمان ستاره شمر

چنین گفت ک: ای گرد زرین کمر!

ترا مژده از دخت مهراب و زال

که گردند هر دو دو فرخ همال

ازین دو هنرمند، پیلی ژیان

بیاید ببندد به مردی میان

جهانی به پای اندر آرد به تیغ

نهد تخت شاه از بر پشتِ میغ

ببرّد پی بدسگالان ز خاک،

به روی زمین بر نماند مغاک

نه سگسار ماند نه مازندران،

زمین را بشوید به گرز گران

به خواب اندر آرد سر دردمند

ببندد درِ جنگ و راه گزند

بدو باشد ایرانیان را امید،

از او پهلوان را خرام و نوید

پی باره یی کو چماند به جنگ،

بمالد برو روی جنگی پلنگ

خنک پادشاهی که هنگام اوی

زمانه به شاهی برد نام اوی…

با این مژدۀ ستاره شناسان سام گل از گلش میشکفد:

چو بشنید گفتار اخترشناس

بخندید و پذرفت ازیشان سپاس

ببخشیدشان بی کران زر و سیم

چو آرامش آمد به هنگام بیم

و به آنها هدیه‌های بسیار می‌دهد که خاطرش را آسوده کرده اند، همین موضوع نشاندهنده باور او به گفتۀ ستاره شناسان است. در ادامه و در دربار منوچهر هم می‌بینیم که باز شاه، از ستاره شناسان دربارش می‌خواهد ببینند عاقبت ازدواج پسر جهان پهلوان ایران با دختر مهراب کابلی که پشت پنجم ضحاک است چه می‌شود:

بفرمود تا موبدان و ردان

ستاره شناسان و هم بخردان

کنند انجمن پیش تخت بلند

به کار سپهری پژوهش کنند

برفتند و بردند رنج دراز

که تا با ستاره چه یابند راز

سه روز اندران کارشان شد درنگ

برفتند با زیج رومی به چنگ

چهارم برفتند زی شهریار

که: کردیم با چرخ گردان شمار

چنین آمد از داِد اختر پدید

که این آب، روشن بخواهد دوید

از این دختِ مهراب و از پور سام

گوی برمنش زائد و نیک نام

همش زَهره باشد همش زور و فر

بود زندگانیش بسیار مر

همش برز باشد، همش تیغ و یال

به رزم و به بزمش نباشد همال

کجا بارۀ او کند موی تر

شود خشک هم رزم او را جگر

عقاب از بر ترگ او نگذرد

سران جهان را به کس نشمرد

یکی برز بالا بود فرّه‌مند

همه شیر گیرد به خم کمند

بر آتش یکی گور بریان کند

هوا را به شمشیر گریان کند

کمربسته ی شهریاران بود

به ایران پناه سواران بود

چنین گفت شاه گردن فراز

کزین هرچه گفتید دارید راز

این توصیفات دل منوچهر را به این پیوند نرم می‌کند و با گرفتن آزمون‌های دیگر زال را خردمند و پهلوان می‌یابد و سرانجام اجازه ازدواج را صادر می‌کند.

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

سومین جایی که پیش از تولد رستم درباره او و صفاتش سخن گفته می‌شود وقتی است که رودابه از درد بیهوش شده و به خاطر بزرگی فرزند نمی‌تواند او را به دنیا بیاورد. هرچند توصیفات سیمرغ را نمی‌توان از دسته پیشگویی‌های ستاره شناسان بر اساس حرکت افلاک دانست و دانش او نوعی خرد الهی قلمداد می‌شود. زال وقتی رودابه را در حال احتضار می‌بیند، پر سیمرغ را به آتش می‌افکند و سیمرغ که اشک او را می‌بیند:

چنین گفت با زال کین غم چراست؟

به چشم هزبر اندرون نم چراست؟

و برای آرام کردن دل او و کاهش غمش، می‌گوید که فرزندت چگونه پهلوانی خواهد بود ولی از راه طبیعی به دنیا نخواهد آمد:

کزین سرو سیمین بر ماه روی،

یکی نره شیر آید و نامجوی

نیارد به سربر گذشتنش ابر

که خاک پی او ببوسد هزبر

وز آواز او چرم جنگی پلنگ

شود چاک چاک و بخاید دو چنگ

هر آن گرد کآواز گوپال اوی،

ببیند برو بازوی و یال اوی،

از آواز او اندرآید ز پای

دل مرد جنگی برآید ز جای

بجای خرد سام سنگی بود

به خشم اندرون شیر جنگی بود

به بالای سرو و به نیروی پیل

به انگشت خشت افگند بر دو میل

نیاید به گیتی ز راه زهش

به فرمان دادار نیکی دهش…

دیدن طالع فرزندان و شاهزادگان پس از تولد

شاهان شاهنامه در بسیاری از موارد طالع فرزندان خود را از ستاره شناسان می‌خواستند، و در بیشتر موارد این کار را در هنگام تولد آن فرزند انجام می‌داند. فریدون پس از آزمون و نامگذاری فرزندان و عروس‌هایش در بازگشت از یمن، طالع سه پسر خود را که قبلاً به صورت کتبی از ستاره شناسان دریافت کرده بوده پیش آنها باز می‌کند:

پس از اختر گِردگَردان سپهر

که اخترشناسان نمودند چهر،

نبشته بیاورد و بنهاد پیش،

بدید اختر نامداران خویش

به سلم اندرون جست از اختر نشان،

ستاره زحل دید و طالع کمان

دگر طالع تور فرخنده، شیر

خداوند بهرامِ بر خون دلیر

چو کرد اختر فرخ ایرج نگاه

حَمَل دید طالع، خداوند ماه

از اختر بدیشان نشانی نمود،

که آشوبش و جنگ بایست بود

و با دیدن همین نشانی‌ها در طالع آنها، متوجه در پیش بودن آشوب و جنگ بین برادران می‌شود. زحل یا کیوان نحس اکبر است و کمان یا قوس صورت فلکی ماه آذر است که همراهی اش با زحل نشاندهنده حیله گری و خطاکاری صاحب طالع یعنی سلم بوده است. طالع تور شیر یا اسد است که نشاندهنده دلیری و سخت دلی و جفاکاری و غرور است، و بهرام یا مریخ هم سیاره سرخی است که نحس اصغر است و نشانه جنگ و خونریزی. در طالع ایرج نیز حمل (بره) دیده می‌شود که هرچند شرف آفتاب است و نشان‌دهنده خوی خندان و سخنگوی و ملک طبع و بزرگ‌منش اوست، اما ذبح می‌شود و هشداری است بر کشته شدن ایرج؛ همنشینی اش با ماه هم کوتاهی عمر و درخشش شهریاری او را نشان می‌دهد.

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

نمونه‌ای دیگر دیدن طالع سیاوش است در هنگام تولد، وقتی سیاوش به دنیا می‌آید همه از زیبایی پری‌وارِ نوزاد حیرت می‌کنند؛ ولی طبق سروده فردوسی، وقتی کیکاووس طالع او را آشفته و سیاه میبیند نامش را سیاوش یا سیاوخش یا سیاووش (سیاوَرْشَنْ، به معنیِ صاحبِ اسبِ نرِ سیاه) می‌گذارد:

جهان گشت از آن خُرد پر گفت‌وگوی

کز آن گونه نشنید کس روی و موی

جهاندار نامش سیاوخش کرد

برو چرخ گردنده را بخش کرد،

از آن کاو شمار سپهر بلند

بدانست و نیک وبد و چون و چند

ستاره بر آن کودک آشفته دید

غمی گشت چون بخت او خفته دید

بدید از بد و نیک آزار اوی

به یزدان پناهید در کار اوی

کیکاووس از آغاز طالع این فرزند خاموش و خردمند و زیبا را آشفته میبیند، و با آمدن رستم و درخواست برای پرورش او و بردنش به زابل موافقت می‌کند. این را هم در ذهن داشته باشیم که باوری وجود داشته که دور کردن شاه یا شاهزاده از وطن یا دربار، طالع او را می‌گرداند و یا از گزند زمانه حفظش می‌کند. همین طور است فرستادن بهرام گور در کودکی به یمن.

پیش‌بینی مرگ یا زندگی

در پایان شهریاری منوچهر می‌بینیم که وقتی صد و بیست سال از عمر او می‌گذرد:

ستاره شناسان برِ او شدند

همی ز آسمان داستان‌ها زدند

ندیدند روزش کشیدن دراز

ز گیتی همی گشت بایست باز

بدادند از آن روز تلخ آگهی

که شد تیره آن تخت شاهنشهی

گه رفتن آمد به دیگر سرای

مگر نزد یزدان به آیدت جای

نگر تا چه باید کنون ساختن؟

نباید که مرگ آورد تاختن

سخن چون ز داننده بشنید شاه

به رسم دگرگون بیاراست گاه

همه موبدان و ردان را بخواند

همه راز دل پیش ایشان براند…

وقتی منوچهر از ستاره شناسان می‌شنود که روز مرگش نزدیک است، فرزندش نوذر را صدا می‌کند و اندرزش می‌دهد؛ آنطور که یک پادشاه به جانشینش وصیت می‌کند.

در داستان بیژن و منیژه، وقتی گرگین بدون بیژن به ایران باز می‌گردد و گیو اسب پسرش را بی سوار می‌بیند، گمان می‌کند تنها فرزندش را از دست داده و درمی‌یابد که گرگین درباره همراهی بیژن دروغ می‌گوید. زاری کنان پیش کیخسرو می‌رود و از او کمک می‌خواهد:

چون از گیو بشنید خسرو سخن

بدو گفت: مندیش و زاری مکن

که بیژن به جای است، خرسند باش

بر امّید گم بوده فرزند باش!

که ایدون شنیده ستم از موبدان

ز بیداردل نامور بخردان

که من با سواران ایران به جنگ

سوی شهر توران شوم بی درنگ،

به کین سیاوش کشم لشکرا

به پیلان سر آرم از آن کشورا

بدانجای با من بود بیژنا

بسی جنگ جوید چو آهرمنا!

تو دل را بدین کار غمگین مدار

من این را همانا بَسَم خواستار

با دادن این آگهی از موبدان پیشگو که بیژن زنده است، دل گیو را آرام می‌کند و او را به نوروز وعده می‌دهد تا در جام جهان بین نگاه کند. گویی در روز اعتدال بهاری و لحظه برابری روز و شب _که مهمترین واقعه نجومی گاه شماره ایرانیان است_ فرصتی برای دیدن هفت اقلیم در جام جهان بین دست می‌دهد و کیخسرو می‌تواند ببیند بیژن کجا گرفتار شده است. همینطور هم می‌شود و او را بسته به غل و زنجیر در چاه افراسیاب پیدا می‌کند، در حالی که منیژه به او غذا می‌رساند.

پیش‌بینی شکست یا پیروزی در جنگ‌ها

شاهان و فرماندهان گاه از منجمان برای پیش‌بینی نتیجه نبردها استفاده می‌کردند. برای نمونه، گاهی با توجه به حرکت ستارگان و موقعیت افلاک، بهترین زمان برای آغاز جنگ یا حرکت سپاه تعیین می‌شد یا نتیجه نبرد و شرایط آن گفته می‌شد. یک نمونه آن در میانه جنگ با کاموس کشانی است، وقتی عرصه بر سپاه ایران تنگ شده است، طوس که فرمانده سپاه است به گودرز می‌گوید که این وضعیت را پیشتر ستاره شناسان به او گفته بودند:

سپهبد به گودرز گفت آن زمان

که تاریک شد گردش آسمان،

مرا گفته بود این ستاره‌شناس

که امروز تا شب گذشته سه پاس،

ز شمشیر گردان، چو ابر سیاه

همی خون فشاند به آوردگاه

سرانجام ترسم که پیروزگر

نباشد مگر دشمن کینه ور…

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

در جنگ با خاقان چین نیز رستم پس از مذاکرات با پیران وزیر افراسیاب، بنا بر جنگ می‌شود و رستم می‌داند که جنگ سختی در پیش دارند:

چنین گفت رستم به ایرانیان

که: من جنگ را بسته دارم میان

شما یک به یک سر پر از کین کنید

بَروهای جنگی پر از چین کنید

که امروز رزمی بزرگست پیش،

پدید آید اندازۀ گرگ و میش

مرا گفته بود آن ستاره‌شناس،

ازین روز بودم دل اندر هراس

که رزمی بود در میان دو کوه

جهانی شوند اندر آن همگروه

شوند انجمن کاردیده مِهان

بدان جنگ، بی‌مرد گردد جهان

پی کین نهان گردد از روی بوم

شود گُرزِ پولاد برسان موم…

طالع‌بینی و نجوم در شاهنامه نه‌تنها علمی سودمند، بلکه ابزاری برای فهم سرنوشت و پیوند انسان با کیهان است. این عناصر نشان‌دهنده عمق اندیشه و جهان‌بینی ایرانیان باستان در پیوند با آسمان و کائنات است. به جز این موارد تشبیهات فراوانی در رابطه با ماه و خورشید و دیگر ستارگان و سیارات در شاهنامه دیده می‌شود که به فراخور داستان و حماسه سروده شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

بازدید جوادی و حیدری از شرکت چاپ ونشر بانک ملی


به گزارش خبرگزاری مهر، محسن جوادی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ابراهیم حیدری؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران چهارشنبه ۲۶ دی از شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران بازدید و درباره همکاری‌های فرهنگی بحث و تبادل نظر کردند.

در این بازدید که با میزبانی امین عارف‌نیا، مدیرعامل شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران همراه بود، محسن جوادی در سخنانی با اشاره به اهمیت بانک ملی، عنوان کرد: امتیاز بزرگ این بانک، سابقه و خاطره‌ای است که مردم از آن دارند، این خاطره عمومی، سرمایه ارزشمندی است و خیلی از شرکت‌ها در دنیا این خاطره را به قیمت گزافی می‌فروشند و همین موضوع می‌تواند کمک کند که از نو برای نسل جدید بازسازی شود.

وی ادامه داد: ما باید از این سرمایه مراقبت و آن را به‌روز کنیم که دچار رخوت نشود، امروز اقتضائاتی دارد و شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران یک ریشه قدیمی دارد که باید آن را با تحولات روز و فعالیت‌های فرهنگی جدید پیوند زد.

جوادی با بیان اینکه فرهنگ زیربنای تحولات اقتصادی در دنیاست، گفت: سرمایه‌گذاری در فرهنگ موجب تعالی و فرهیختگی در جامعه خواهد شد، اول فرهنگ تغییر پیدا کرد سپس توسعه در کشورها پیش آمد، اول فرهنگ تغییر کرد تا زمینه ذهنی مردم متفاوت شد و دنیای جدیدی پدیدار شد.

معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: سرمایه‌گذاری در فرهنگ، سرمایه‌گذاری در توسعه و اقتصاد است و شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران می‌تواند در حوزه فرهنگ کمک‌های مختلفی کند و با همراهی و همکاری هر دو مجموعه می‌توان به نتایج خوبی در تغییر فرهنگ جامعه دست پیدا کرد.

محسن جوادی در پایان گفت: باید نگاه مشارکتی بین دو مجموعه وجود داشته باشد و سرمایه‌گذاری در برخی حوزه‌ها و موضوعات مرتبط صورت گیرد.

مروری بر تاریخ سیاسی، اجتماعی ایران

ابراهیم حیدری نیز با بیان اینکه بانک ملی بیش از اینکه یک بنگاه اقتصادی باشد، نام آن با نام ایران، فرهنگ و تاریخ ایران عجین شده است، گفت: نگاه مردم نیز به این بانک از منظر فرهنگی و تاریخی است تا یک بنگاه اقتصادی و حتی به‌نظرم فراتر از آن است و با نگاهی به عملکرد آن می‌توان تاریخچه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را در فعالیت‌های گذشته تا به امروز ایران دید.

وی ادامه داد: تاریخچه فعالیت‌ها و اقدامات بانکی از ۸۷ سال قبل تاکنون باید در معرض دید عموم قرار داده شود و می‌توان تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران را در این بانک مشاهده کرد. بنابراین باید روی پیشینه این بانک بیشتر کار کرد.

حیدری بر ضرورت راه‌اندازی موزه چاپ توسط بانک ملی تاکید کرد و افزود: ما در بخش خصوصی تشکل‌های قدیمی بسیاری در صنعت چاپ داریم، می‌توانیم با استفاده از نیروهای کارشناسی و مشورتی اقدامات مختلفی را در این حوزه انجام دهیم.

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران با تاکید بر موضوع مسئولیت اجتماعی گفت: معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بانک ملی ایران می‌توانند مجموعه فعالیت‌ها و اقدامات فرهنگ اثرگذاری را در مناطق مختلف کشور به ویژه مناطق کم برخوردار و روستایی طراحی و اجرا کنند. همچنین می‌توانیم در زمینه نشر دیجیتال، ظرفیت‌های جدیدی در حوزه هوش مصنوعی و شرکت‌های دانش‌بنیان به شکل مشترک ایجاد کنیم.

بازدید جوادی و حیدری از شرکت چاپ ونشر بانک ملی

همکاری در حوزه فرهنگ و هنر

در ادامه این نشست، امین عارف‌نیا با اشاره به سابقه فعالیت این شرکت از سال ۱۳۱۷، عنوان کرد: ما در این شرکت به واسطه سابقه این بانک در تحولات معاصر برای خود رسالتی فراتر از آنچه که در اساسنامه شرکت برای نقش‌آفرینی در چاپ و نشر آثار مرتبط با بانک ملی درج شده، قائل هستیم.

وی افزود: خود را مکلف می‌دانیم تا به عنوان مؤسسه‌ای که بخشی از هویت بانک ملی را به عنوان یکی از قدیمی‌ترین بانک‌های کشور نمایندگی می‌کند، بتوانیم در حوزه فرهنگ و هنر و ارتباطات در عرصه ملی نقش‌آفرینی کرده و همراه و همکار باشیم.

عارف‌نیا با بیان اینکه به دنبال توسعه این مجموعه و ارائه فعالیت‌های فرهنگی مؤثر توسط این شرکت هستیم، ادامه داد: در این مسیر نیازمند حمایت و راهنمایی هستیم، بانک ملی ایران طی سال‌های قبل در حوزه فرهنگ کمتر حضور داشت و اکنون یکی از مباحث ما پررنگ کردن حضور خود در فرهنگ، هنر و اقتصاد فرهنگ است.

وی ادامه داد: ما در حوزه فرهنگ عمومی و کتابخوانی مکلف و موظف به کمک هستیم و می‌توان شرایطی ایجاد کرد که کارگروه هم‌افزایی با کمک معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شود.

در ادامه این دیدار، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران از بخش‌های مختلف مجموعه شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران بازدید کردند.



منیع: خبرگزاری مهر

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو


به گزارش خبرنگار مهر، آئین رونمایی از کتاب «دهخدا و لغت نامه» امروز پنجشنبه ۲۷ دی در سالن محمود افشار این مؤسسه برگزار شد.

در این مراسم که اجرای آن به عهده بهرام پروین گنابادی گذاشته شده بود، اساتیدی چون حسن انوری، محمدرضا شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار، علی رواقی، توفیق سبحانی، محمود عابدی، حسن عشایری، علی اشرف صادقی، شیوا دولت آبادی، محمود بیجن‌خان، سید علی آل داوود، سید صادق سجادی، کاوه بیات، کامیار عابدی، محمدرضا موحدی، احمد رضا قائم مقامی و… حضور داشتند.

کتاب دهخدا و لغت نامه پژوهش مریم میرشمسی، شامل شرح حال و زندگینامه علامه دهخدا و ۳۰۰ صفحه از اسناد و تصاویر است که توسط نشر قطره چاپ و عرضه شده است. این کتاب علاوه بر ارائه سرگذشت و کارنامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یکی از چهره‌های شاخص ایران، تصویر قابل توجهی از سیاست‌های فرهنگی ایران در دوره مورد بحث به دست می‌دهد. در کنار طیف متنوعی از داده‌ها و دانسته‌های جدید در این حوزه، لزوم توجه بیشتر به مضامین طرح‌شده و پیگیری سرنخ‌هایی که آشکار شده‌اند، از جمله بخش‌های مهم این کتاب است.

مراسم با پخش آیات قرآن و کلیپی از مؤسسه آغاز شد. سپس بهرام پروین گنابادی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امروز در این سالن، عصاره فرهنگی این مملکت را می‌بینم که برای رونمایی از کتابی گرد هم آمده‌اند. این کتاب، سرگذشت یکی از شخصیت‌های نادر روزگار ماست؛ شخصیتی که اگر در فرهنگ ایرانی رشد کرده باشید، می‌دانید معرفی او به یک فرد خارجی کار دشواری است. برای معرفی او، باید با چند شخصیت جهانی مقایسه‌اش کنید.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

دهخدا، یک بنیاد و یک مکتب

وی افزود: آقای دکتر میلانی در کتاب «ایرانیان نامدار» هنگام معرفی دهخدا به انگلیسی‌زبانان می‌گوید: دهخدا در پژوهش، بن‌جانسن ایران بود. در طنزنویسی به جاناتان سویفت می‌ماند. روزنامه‌نگاری و پایبندی‌اش به حاکمیت قانون، عظمت بن فرانکلین را به یاد می‌آورد و ظرافت و تیزبینی نوشته‌ها و داستان‌های کوتاهش، رنگی از آثار چخوف دارد. برای ما بسیار مایه افتخار است که هنگام معرفی یکی از شخصیت‌های برجسته‌مان به جهانیان، بتوانیم او را با چهار شخصیت بزرگ جهانی مقایسه کنیم. این موضوع علاوه بر بخت و اقبال، نیازمند آن است که فرد در جایگاه درست تاریخ ایستاده باشد و ویژگی‌های خاصی در وجودش نهفته باشد. دهخدا در فرهنگ معاصر ما از حد یک فرد فراتر رفته و به یک بنیاد، یک مکتب تبدیل شده است. لغت‌نامه او واقعاً یک مکتب است که از آن، فرهنگ‌نویسی، ترجمه و دستور زبان فارسی قوت بیشتری گرفته است.

حسن انوری، همراه مؤسسه از ۱۳۴۱

حسن انوری به عنوان اولین سخنران برنامه روی صحنه رفت و سخنانش را با بیان سابقه همکاری با مؤسسه از سال ۱۳۴۱ تا امروز آغاز کرد و گفت: بیشتر آنچه می‌خواهم بگویم درباره دهخدا است. دهخدا انسان بسیار بزرگی بود و باید از جهات مختلف بیشتر شناخته شود. نام او در تاریخ ۱۰۰ سال اخیر ایران بارها مطرح شده است. او در مبارزات سیاسی، یکی از مبارزان برجسته جنبش مشروطه بود تا جایی که محمدعلی شاه قاجار را به سوئیس تبعید کرد. در آنجا نیز بیکار ننشست و روزنامه «صور اسرافیل» را که پیش‌تر با همکاری رفیقش در تهران منتشر می‌کرد، در اروپا ادامه داد و چند شماره از آن را در آنجا منتشر کرد. همچنین به آسیای صغیر در حکومت عثمانی رفت و روزنامه «سروش» را منتشر کرد.

ساده سازی و احیای زبان فارسی

انوری سپس به نقش دهخدا در ساده سازی و احیای زبان فارسی اشاره کرد و گفت: او از کسانی بود که زبان فارسی را ساده کرد. نوشته‌ها و خاطراتش به زبان بسیار ساده‌ای نوشته شده‌اند. در اواخر دوره قاجار، زبان فارسی به سمت انحطاط می‌رفت و نوشته‌ها به گونه‌ای بودند که ۹۰ درصد آن‌ها عربی بود. دهخدا و برخی دیگر با این روند مبارزه کردند و زبان فارسی را ساده‌سازی نمودند. یکی از مهم‌ترین این افراد، علی‌اکبر دهخدا بود.

تسلط بر ادبیات کهن

این استاد زبان فارسی در ادامه افزود: نکته دیگری که درباره دهخدا باید گفت، احاطه بی‌نظیر او بر ادبیات فارسی و متون کهن است. او کتاب‌های خطی قدما را که برای افراد عادی قابل فهم نبود، با هوشیاری و دقت بررسی می‌کرد و حدس می‌زد که منظور از آن‌ها چیست. مثلاً در دیوان منوچهری، در نسخه‌های خطی که در دست داشت، جملاتی بود که افراد عادی نمی‌توانستند بفهمند. دهخدا حدس می‌زد که این جملات چه معنایی دارند و با جمع‌آوری این اطلاعات، توانست دیوان منوچهری را چاپ کند. نمونه‌هایی از تصحیح‌های دهخدا در مقدمه کتاب آورده شده‌اند که نشان می‌دهند او چقدر باهوش، بااطلاع و پر از دانش بود.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

یاد آر ز شمع مرده، یاد آر

انوری سپس به شاعری دهخدا اشاره کرد: دهخدا همچنین شاعر بود و در دوره مشروطه یکی از شاعران برجسته به شمار می‌رفت. شعر معروف او «یاد آر ز شمع مرده یادار» یکی از بهترین شعرهای دوره مشروطه است. این شعر را دهخدا از شعری از رجایی‌زاده اکرم، شاعر ترک آذربایجانی، اقتباس کرده است. اما نکته اینجاست که شعر دهخدا بسیار قوی‌تر و پرمعناتر از شعر رجایی‌زاده است. در برخی از ابیات رجایی‌زاده، فقط نظم وجود دارد و هیچ تصویر شعری دیده نمی‌شود. اما دهخدا توانست با استفاده از همان وزن و قافیه، شعری بسیار غنی و تأثیرگذار خلق کند.

مترجم آثار مونتسکیو

دهخدا همچنین مترجم بود و دو کتاب مهم ترجمه کرد: «روح القوانین» اثر مونتسکیو و «عظمت و انحطاط رومیان». این انتخاب‌ها نشان‌دهنده نگاه عمیق دهخدا به مسائل سیاسی و اجتماعی است. مونتسکیو نخستین کسی بود که در تاریخ اروپا نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد و دهخدا با ترجمه آثار او، این ایده‌ها را به مشروطه‌خواهان ایران معرفی کرد. وی سپس آرزو کرد این ترجمه‌های گمشده روزی یافته شوند و به چاپ برسند.

دهخدا و درخواست مردم کرمان برای نمایندگی

بهرام پروین گنابادی سپس به بخشی از کتاب اشاره کرد و گفت: دهخدا از جهات مختلف شخصیتی تأثیرگذار در تاریخ ایران است و نامش جاودان خواهد ماند. در بخشی از کتابی که امروز رونمایی می‌شود، نامه‌ای از مردم کرمان وجود دارد که نشان‌دهنده تأثیر عمیق دهخدا بر مردم است. زمانی که دهخدا در عثمانی بود و تغییرات سیاسی در ایران رخ می‌داد، مردم کرمان بدون اینکه او را دیده باشند، او را به عنوان نماینده خود انتخاب کردند. این موضوع نشان‌دهنده تأثیر مقالات دهخدا در روزنامه «صور اسرافیل» است که توانسته بود در دل مردم نفوذ کند.

کاوه بیات، نگاه تاریخی به کتاب دهخدا و لغت نامه

در بخش بعدی برنامه، کاوه بیات با دعوت پروین گنابادی روی سن آمد و با اشاره به عشق دهخدا به کار لغتنامه گفت: این کتاب نه تنها به یکی از مهم‌ترین تلاش‌ها برای بازتعریف هویت ملی ایران از طریق زبان فارسی می‌پردازد، بلکه داستان عشق و شیدایی میرزا علی‌اکبر خان دهخدا به زبان فارسی را نیز روایت می‌کند. این داستان، سرگذشت عاشقی است که با جفا و دشواری‌های بسیاری روبرو شد، اما در نهایت، میراثی ماندگار از خود به جای گذاشت. همان‌گونه که در گفتار اول کتاب می‌خوانیم، دهخدا در خلال انقلاب مشروطه به وادی سیاست و روزنامه‌نگاری قدم نهاد. اما به تدریج، دلسردی و کناره‌گیری از این عرصه را تجربه کرد. از جمله تحولات مهم این دوره، گردن نهادن او به پاره‌ای از مسئولیت‌های اداری در وزارت معارف، از جمله ریاست مدرسه علوم سیاسی برای یک دوره، بود. در این میان، دهخدا درگیر طرح و آرزویی شد که اگرچه سال‌ها پیش در کنار دیگر کارها به آن می‌پرداخت، اما اکنون با پایان یافتن آشوب و تلاطم ناشی از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی، این آرزو بر وجودش چیره شد.

در یکی از تعریف‌هایی که دهخدا از این مهم ارائه می‌دهد، در همین کتاب از دیدن ضعف و انکسار ملت خود سخن می‌گوید و بر لزوم مسلح شدن به سلاح زمانه، یعنی آموختن علوم روز، تأکید می‌کند. او معتقد بود که این امر تنها از طریق شناخت دقیق زبان و لغات فارسی ممکن می‌شد. از این رو، نوشتن یک لغت‌نامه جامع و کامل را در دستور کار خود قرار داد.

سرگذشت معشوق (ایران) در قرن بیستم

وی در ادامه افزود: سرگذشت دهخدا و معشوقش ایران در سال‌های نخست قرن بیستم، و چگونگی تعامل او با عاشقی سخت‌کوش و خسته‌دل، وجوه مختلفی دارد. از همان سال‌های میانی دهه ۱۳۰۰ شمسی، آگاهی نسبت به تلاش‌های دهخدا برای تدوین یک لغت‌نامه و ضرورت پشتیبانی از این امر وجود داشت. یکی از نخستین تلاش‌ها در این دوره، تلاش کمیسیون معارف در سال‌های ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ شمسی برای سفارش یک کتاب لغت به دهخدا بود که به کار دانش‌آموزان دوره متوسطه بیاید. اگرچه در این زمینه قراردادی نیز امضا شد، اما این کار ظاهراً به دلیل عدم آمادگی دهخدا به نتیجه نرسید.

اقدام بعدی وزارت معارف در سال‌های ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ برای چاپ فرهنگ دهخدا، در کنار انتشار جزوه نخست، زمینه‌ای را فراهم آورد تا جمعی از دانشمندان وقت برای همراهی با او گرد هم آیند و این مهم را به سامان برسانند. دور بعدی طرح و بحث لغت‌نامه دهخدا با یکی از مقاطع حساس تاریخ معاصر ایران، یعنی سرآغاز غائله آذربایجان در زمستان ۱۳۲۴، مقارن شد. در ۲۵ دی‌ماه همان سال، ماده‌واحده‌ای در مجلس شورای ملی به تصویب رسید که بر اساس آن، وزارت فرهنگ موظف شد تا عده‌ای از کارمندان را در اختیار علی‌اکبر دهخدا قرار دهد.

وی اضافه کرد: دکتر عبدالحمید اعظم‌زنگنه، نماینده کرمانشاه در مجلس، در توضیح علل طرح این ماده‌واحده، از اهمیت زبان فارسی در تداوم حیات ملی ایران سخن گفت و به نقش فردوسی در سرایش شاهنامه اشاره کرد. او تأکید کرد که اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌سرود، امروز با وجود تحولات و حمله مغول و دیگر مصائب، اثری از ایران باقی نمی‌ماند. در شرایط کنونی نیز، تنها چیزی که ثابت است و ملت را حفظ می‌کند، زبان فارسی است.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

بیات سپس به تشکیل کمیسیونی به نام کمیته لغت‌نامه دهخدا، در دوره چهاردهم مجلس اشاره کرد و گفت: این اقدام در واکنش به خطر بزرگی صورت گرفت که در سال ۱۳۲۴، زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران را تهدید می‌کرد. از این مرحله به بعد، اگرچه ادامه کار هنوز تا حدود زیادی به حال و روز دهخدا وابسته بود، اما با گرد هم آمدن جمعی برای به انجام رساندن این مهم، کار لغت‌نامه ادامه یافت. پس از درگذشت دهخدا در اسفند ۱۳۳۴، این پروژه با جابجایی مکرر محل لغت‌نامه، سرانجام در تیرماه ۱۳۵۴ به پایان رسید.

او در ادامه به برآمدن چهره‌های برجسته فرهنگی ذیل سایه لغت نامه اشاره کرد و درباره ادامه کار لغت نامه بعد از درگذشت علامه دهخدا اظهار داشت: اگر تجارب و تحولات پس از فوت دهخدا و سرگذشت لغت‌نامه را در دو دهه بعد در نظر بگیریم، بر اساس زمینه‌ای که گفتار کتاب ارائه می‌دهد، می‌توان گفت که بر اساس آن شالوده، عمارتی برپا شد و جای آن بزرگوار چندان خالی نبود. برای حمایت از کاری که دهخدا بر عهده گرفت، از همان سال‌های نخست دهه ۱۳۱۰ اقداماتی آغاز شد که در نیمه دوم دهه بعدی، در واکنش به پیشامد حوادث آذربایجان، جنبه اساسی‌تری به خود گرفت و به تأسیس سازمان لغت‌نامه دهخدا انجامید.

همکاران لغت‌نامه دهخدا

کاوه بیات سپس به نامبردن همکاران لغت نامه در کتاب اشاره کرد: در بخشی از گفتار دوم کتاب تحت عنوان «همکاران»، از نام و نشان حدود ۱۲۰ نفر از همکاران لغت‌نامه سخن به میان آمده است. بسیاری از آن‌ها از چهره‌های صاحب‌نام فرهنگ و ادب فارسی بودند و همکاری آن‌ها با لغت‌نامه، اگرچه فارغ از ضوابط اداری نبود، اما ماهیت کار هیچ‌گاه نمی‌توانست فقط در چهارچوبی اداری جریان داشته باشد. قطعاً شور و شوقی که دامنگیر دهخدا شده بود، در این توفیق بی‌تأثیر نبود.

پیام تصویری رسول شایسته: پیشنهاد تألیف کتاب از سوی شفیعی کدکنی بود  

سپس پیام تصویری دکتر رسول شایسته به نمایش در آمد که به دلیل آلودگی هوا و کسالت نتوانسته بود در مراسم شرکت کند . رسول شایسته، از مؤلفان لغت نامه دهخدا است و در ۳۰ سال اخیر یکی از ستونهای اصلی تدوین لغت نامه بوده اند. او در این پیام گفت: گفت یاد روزی افتادم که چند سال پیش در یکی از جلسات لغت نامه دهخدا، که دانشمند محترمی حضور داشتند پیشنهاد کردند که آقای دکتر شفیعی کتابی درباره دهخدا و به ویژه همکاران و یاران او بنویسد و شرح حال آنها را بیان کند .راین کار بسیار ارزنده و مهمی خواهد بود قرار شد تألیف چنین کتابی به عهده خانم میرشمسی گذاشته شود . راستش من در ابتدا دچار تردید و شک ،شدم زیرا فکر میکردم هر چه درباره دهخدا گفته شده نوشته شده به ویژه پس از درگذشت شادروان دکتر محمد معین دیگر چیز جدیدی برای گفتن وجود ندارد. اما از سوی دیگر، با توجه به سابقه شناختی که از خانم میرشمسی داشتم و تواناییهای ایشان در تصحیح متون مهم زبان فارسی امیدوار شدم که این کار به خوبی انجام خواهد شد. وقتی کتاب را به من اهدا کردند متوجه شدم که فکر اولیه من نادرست بوده است. این کتاب بسیار ارزشمند و حاوی مدارک و اسناد مهمی برای مطالعه تاریخ و فرهنگ زبان فارسی است. من هیچ تلاشی برای یافتن چنین مدارکی نکرده بودم اما ایشان با دقت و تلاش فراوان این کار را به انجام رساندند. به جرئت میتوانم بگویم که این کتاب نظیر ندارد.

بهرام پروین گنابادی پس از پخش این پیام با ذکر مثلی از عربی گفت: عربها ضرب المثلی دارند که میگویند «الاسماء تنزل من السماء» (اسماء از آسمان نازل میشوند به راستی که اسم ایشان شایسته شان است.

پدران بنیادگذار ایران نو

در ادامه برنامه کامیار عابدی پشت میکروفن قرار گرفت و به همنسلان دهخدا اشاره کرد و گفت: نسلی وجود دارد که در واقع یک نسل نیست، بلکه دو یا شاید سه نسل هستند که بین دهه ۱۲۵۰ تا ۱۲۷۰ به دنیا آمده‌اند. این نسل در یک بازه زمانی ۲۵ تا ۳۰ ساله، به دنیا آمده و به شدت به هم پیوسته است. دلیل این پیوستگی این است که این نسل از یک سو تحت تأثیر آرمان‌های دوره روشنگری اروپا قرار داشت و از سوی دیگر، علاقه‌مند به گسترش فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی بود. پیشتر از این افراد به عنوان «پدران بنیادگذار ایران نو» نام برده‌ام. کسانی مانند محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، علی‌اکبر دهخدا، سعید نفیسی و عباس اقبال آشتیانی، بسیار متمایز هستند.

دوره نخست زندگی دهخدا

وی افزود: این میان، علی‌اکبر دهخدا در دوره اول زندگی خود، وقتی کودک و نوجوان بود، به دانش‌اندوزی پرداخت. دانش‌اندوزی او عمدتاً معطوف به زبان عربی، ادبیات فارسی و زبان فرانسه بود. همچنین، علاقه‌مند به حوزه نویسندگی اجتماعی بود. در این دوره، دهخدا به عنوان یک نویسنده بسیار مبرز و برجسته شناخته می‌شد که آثار ماندگاری مانند «چرند و پرند» از او به یادگار مانده است. آرمان‌های سیاسی و اجتماعی او در اوج بود و تمایل محدودی نیز به شاعری داشت که تعداد کمی شعر از او به جای مانده است. اما برخی از این شعرها به عنوان نماد و گل سرسبد شعر دوره مشروطه شناخته می‌شوند.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

این پژوهشگر در ادامه گفت: از نظر سیاسی، دهخدا در دوره اول جزو دموکرات‌ها بود، اما پس از بازگشت به گروه اعتدالی‌ها پیوست. با این حال، آرمان‌های فرهنگی و ادبی خود را حفظ کرد. او در زمینه‌های مختلف سیاسی فعالیت داشت که گاهی با فراز و فرودهایی همراه بود. دهخدا به لحاظ سیاسی در یک خط مستقیم قرار نداشت و بر اساس احساسات و عقایدش در هر دوره، مسیر خود را انتخاب می‌کرد. اما همواره مصالح و منافع ایران را در نظر داشت.

دوره دوم زندگی دهخدا

عابدی گفت: دوره دوم زندگی دهخدا در دهه ۱۲۹۰، به‌ویژه با وقوع جنگ جهانی اول، آغاز شد. در این دوره، دهخدا به تدریج از آفرینش نثر و شعر دست کشید و حتی می‌توان گفت که قدرت قلم خود را نیز از دست داد. در عوض، به‌صورت گسترده‌ای به تحقیق در متون کهن پرداخت. به نظر می‌رسد که پس از جنگ جهانی اول، دهخدا به قدری در متون ادبی تحقیق کرد که مانند یک استاد درجه یک بر آن‌ها مسلط شد. هرچند او هیچ‌گاه در دانشکده‌های ادبیات تدریس نکرد، اما تحقیقاتش در زمینه متون ادبی بسیار عمیق بود.

وی افزود: تحقیقات دهخدا در دو دوره انجام شد. در دوره اول، او تحت تأثیر فضای آفرینش ادبی بود و به جستجوی فرهنگ عامه، ضرب‌المثل‌ها و امثال‌الحکمه پرداخت. اما در دوره دوم، به تحقیق در لغت، واژه‌ها، ترکیب‌ها و عبارت‌های زبان فارسی، فارغ از فرهنگ عامه، روی آورد. دلیل این تغییر این بود که در مرحله اول، فرهنگ عامه موجود در متون ادبی برای دهخدای نویسنده مهم‌تر بود، اما در مرحله بعد، او به تحقیق در زبان فارسی پرداخت. دهخدا با جسارت و بلندپروازی، به کاری بسیار دشوار روی آورد و آن تألیف فرهنگی بود که در عین حال، دایره‌المعارفی نیز به شمار می‌آمد.

اهمیت نهادسازی در کار دهخدا

عابدی در ادامه سخنانش به نهاد سازی دهخدا اشاره کرد و گفت: لغت‌نامه دهخدا نه تنها شامل همه آثار قبلی است، بلکه فراتر از آن می‌رود. البته عمر دهخدا کفاف این کار بزرگ را نمی‌داد. نکته مهم اینجاست که دهخدا، خواه ناخواه، به دلیل تفکر خود و اطرافیانش، به تشکیل یک نهاد کشیده شد. تشکیل نهاد در این زمینه بسیار حائز اهمیت است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت که برای یک امر پژوهشی، نهادی خاص تأسیس شود. بنابراین، دهخدا از این جهت بسیار مهم است؛ او فرهنگ‌نویسی را به یک نهاد تبدیل کرد. نهادی که در ابتدا جنبه شخصی داشت، اما از حد یک شخص فراتر رفت و نیازمند نظارت و بودجه دولتی شد. این نهاد با حداقل امکانات به کار خود ادامه داد و حتی امروز، با وجود دسترسی سریع و آسان به اسناد و مدارک در جهان دیجیتال، تألیف کتابی با عظمت لغت‌نامه دهخدا در دهه‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۸ حالتی افسانه‌آمیز و اسطوره‌ای دارد.

اسناد زندگی دهخدا و آثار او

وی سپس به اهمیت کتاب و ارزشمندی پژوهش مریم میرشمسی در بررسی اسناد و دوران حضور دهخدا در میان بختیاری‌ها و یا زمانی که به اراک و اصفهان رفته بود پرداخت و گفت: دوره بعد از بازگشت دهخدا و بخش‌هایی که پژوهشگران قبلی به دلیل عدم دسترسی به اسناد، از آن بی‌اطلاع بودند، به خوبی در این کتاب بررسی شده‌اند.

مکملی برای جلد اول لغتنامه دهخدا

عابدی گفت: این کتاب را می‌توان به عنوان مکملی بسیار ضروری برای جلد اول لغت‌نامه (جلد مقدمه) در نظر گرفت. در بخش‌های چهارم و پنجم جلد مقدمه، مطالبی از دکتر معین، دکتر دبیرسیاقی و دیگر استادان درباره دهخدا و لغت‌نامه آمده است. ویژگی‌های ارزشمند این کتاب عبارتند از: کاوش گسترده در آثار چاپ‌شده و اسناد چاپ‌نشده، امانت‌داری در ذکر منابع، و کشف چند قطعه شعر جدید از دهخدا. این کتاب نه تنها بسیار خواندنی است، بلکه منبعی تحقیقاتی برای آینده نیز محسوب می‌شود.

همکاران لغت‌نامه دهخدا

عابدی با بررسی ساختار کتاب و بخشهای مختلف آن افزود: این کتاب در قطع رحلی عرضه شده و شامل بخش‌های مختلفی است: حدود ۱۰۰ صفحه درباره زندگی دهخدا، ۱۰۰ صفحه درباره آثار دهخدا (غیر از لغت‌نامه)، ۶۰ صفحه درباره شکل‌گیری و استمرار لغت‌نامه، و ۱۰۰ صفحه درباره همکاران دهخدا. بخش مربوط به همکاران دهخدا بسیار کم‌نظیر است، زیرا اطلاعات زیادی درباره برخی از این افراد وجود نداشت و خانم میرشمسی با تلاش فراوان، اطلاعات ارزشمندی درباره این افراد جمع‌آوری کرده‌اند. حدود ۳۰۰ صفحه از کتاب نیز به اسناد اختصاص دارد که می‌تواند منبعی برای تحقیقات آینده باشد.

این پژوهشگر در ادامه گفت: در مورد همکارانی که در طول پنج تا شش دهه با لغت‌نامه دهخدا همکاری کرده‌اند، چند نکته قابل ذکر است: اولاً، برخی از این افراد تحصیل‌کرده رشته ادبیات فارسی بودند، اما برخی دیگر از رشته‌های مختلف مانند حقوق، ادبیات عرب، فلسفه، الهیات و تاریخ به این کار پیوستند. این نکته بسیار مهم است که افراد با زمینه‌های مختلف، علاقه‌مند به مشارکت در این امر ملی بودند. ثانیاً، این همکاران از بیش از بیست استان ایران بودند که نشان‌دهنده گستردگی مشارکت در این پروژه ملی است.

حضور بانوان در لغت‌نامه

عابدی در ادامه سخنانش به نقش بانوان در فعالیت مؤسسه دهخدا اشاره کرد و گفت: در دهه‌های اخیر، با حضور بانوان در میراث جدید لغت‌نامه، نقش آن‌ها در این حوزه ملموس‌تر شده است. بانوانی مانند خانم دکتر شکوفه شهیدی، خانم اکرم سلطانی و خانم میرشمسی، نشان‌دهنده این حضور فعال هستند. این کتاب نیز گواهی قاطع بر این مشارکت است. به سرکار خانم میرشمسی و نشر قطره که با وجود دشواری‌های مالی، این کتاب ارزشمند را منتشر کرده‌اند، صمیمانه تبریک می‌گویم.

اهمیت زبان فارسی و نقش دهخدا

سید احمدرضا قائم‌مقامی، متخصص زبان‌های باستانی و زبان‌شناسی، سخنران بعدی بود. او که سخنش را با بیان اهمیت زبان فارسی و نقش دهخدا آغاز کرد گفت: معارف این قوم به زبان فارسی نوشته شده است و نه به هیچ زبان دیگری. در طول تاریخ، هیچ یک از زبان‌های ایرانی که در این مملکت به وجود آمده‌اند، قابل مقایسه با زبان فارسی نبوده‌اند. از زمانی که زبان اوستایی وجود داشته تا به امروز، هیچ زبانی به اندازه فارسی اهمیت نداشته است. به نظر می‌رسد که وقتی این زبان، که معرف مملکت است، دچار زوال شود، معارفی که باید به این زبان نوشته می‌شد، کمتر نوشته شده‌اند. برای تقویت این زبان، یکی از کارهای ضروری، نوشتن فرهنگ لغت است و دهخدا این کار را به انجام رساند و برخی از هم‌عصران او نیز از جهات دیگر به این امر پرداختند. افرادی مانند پیرنیا، بهمن یار، همایی، علامه قزوینی و سید حسن تقی‌زاده، هر یک به شیوه خود در این زمینه تلاش کردند. کار دهخدا در این زمینه بزرگ‌تر از دیگران بود و باید بررسی شود که این کار چه معنایی دارد و نسبت آن با کارهای دیگران چگونه است. این موضوع ممکن است در کتاب حاضر تا حدی بررسی شده باشد، اما نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.

انتقادات به لغت‌نامه دهخدا

او در ادامه به برخی انتقادات به لغت‌نامه دهخدا اشاره کرد که در زمان حیات مرحوم دهخدا هم مطرح شده بود؛ وی گفت: اسنادی که خانم میرشمسی آورده‌اند، نشان می‌دهد که خود دهخدا نسبت به این انتقادات آگاه بود و پس از او نیز افرادی که مسئولیت لغت‌نامه را بر عهده داشتند، متوجه برخی عیوب آن بودند، اما به دلایلی کمتر به رفع آن‌ها پرداختند. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای لغت‌نامه دهخدا این است که مردم توانستند آثار قدیمی فارسی را به درستی بخوانند. بدون این لغت‌نامه، دست ما در فهم متون قدیمی بسته بود. فرهنگ‌های دیگر، چه آن‌هایی که قبل از لغت‌نامه دهخدا نوشته شده‌اند و چه فرهنگ‌های بعدی، نتوانسته‌اند به اندازه لغت‌نامه دهخدا مفید باشند. این شاید مهم‌ترین دستاورد لغت‌نامه باشد؛ پیوندی که بین ما و متون قدیمی برقرار کرد و ما را به گذشته‌مان متصل ساخت.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

شیوه فرهنگ‌نویسی دهخدا

وی در ادامه گفت: یکی از این انتقادات این است که دهخدا فرهنگ‌های قدیمی را پشت سر هم ردیف کرده است. این روش اگرچه در برخی موارد مفید است و می‌تواند به محققان کمک کند، اما به معنای واقعی فرهنگ‌نویسی نیست. ردیف کردن مترادفات نیز روش مناسبی برای فرهنگ‌نویسی محسوب نمی‌شود. با این حال، این روش در بسیاری از موارد به محققان کمک می‌کند تا معانی لغات را به دست آورند.

عیب بزرگ یا حسن بزرگ؟

وی افزود: یکی دیگر از انتقادات این است که دهخدا گنجینه‌ای بزرگ از اشعار قدیمی را در لغت‌نامه خود گنجانده است. این کار اگرچه از نظر برخی عیب محسوب می‌شود، اما از نظر مرحوم قزوینی، این یک حسن بزرگ است. وقتی خواننده به لغت‌نامه مراجعه می‌کند، می‌تواند به راحتی معانی لغات را در متون قدیمی پیدا کند. البته این روش همیشه به درستی رعایت نشده است و در برخی موارد، لغاتی که در متون نثر وجود دارند، در لغت‌نامه نیامده‌اند.

دایره‌المعارف بودن لغت‌نامه

قائم مقامی ادامه داد: دهخدا در واقع یک دایره‌المعارف ایجاد کرده است. اگرچه او خود از این عنوان پرهیز داشت، اما اسناد نشان می‌دهد که او از ابتدا به دنبال چنین عنوانی بوده است. نام «لغت‌نامه» ظاهراً توسط مرحوم دکتر صدیقی پیشنهاد شد. این دایره‌المعارف در برخی موارد عجیب به نظر می‌رسد، مثلاً در ذیل برخی مدخل‌ها، اطلاعاتی اضافه شده که ممکن است امروز خنده‌دار تلقی شود، اما در کل، این دایره‌المعارف بسیار مفید است. حسن بزرگ لغت‌نامه دهخدا این است که به محققان کمک می‌کند تا متون قدیمی را به درستی بخوانند و با گذشته خود ارتباط برقرار کنند. با این حال، برخی عیوب نیز در آن وجود دارد، مانند ردیف کردن فرهنگ‌های قدیمی و گنجاندن لغاتی که در فرهنگ فارسی جایی ندارند. این کار ممکن است به هدف اصلی دهخدا آسیب بزند. به هر حال، لغت‌نامه دهخدا با تمام حسنات و عیوبش، هنوز هم یکی از مهم‌ترین منابع برای محققان است.

در ادامه کلیپی به یادبود سیدجعفر شهیدی پخش شد و بخشهایی از سخنان او در زمان تصدی امور مؤسسه دهخدا برای حضار به نمایش درآمد.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

در ادامه این مراسم، مریم میرشمسی نویسنده و پژوهشگر روی سن آمد و ضمن خوشامدگویی و تشکر از اساتید گفت: روز شنبه، شانزدهم تیرماه ۱۳۹۷، در یکی از جلسات تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی، استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در جمع مؤلفان مؤسسه لغت‌نامه دهخدا حضور یافتند. در میانه گفتگوها، دکتر شفیعی بر لزوم معرفی و شناساندن مؤلفان و همکاران لغت‌نامه دهخدا تأکید کردند. من نیز یکی از شنوندگان سخنان استاد بودم که ناگهان مخاطب ایشان قرار گرفتم و تا به خود آمدم، دیدم انجام این طرح بر عهده من گذاشته شد. استاد با اصرار گفتند: «این کار فقط از عهده فلانی برمی‌آید.» من، شرمنده از لطف و عنایت استاد و ناآگاه از گستره کار، تکلیف ایشان را پذیرفتم و این‌گونه بنیاد این کتاب گذاشته شد.

وی سپس به پیشینه پژوهش و منابع آن اشاره کرد و افزود: زنده‌یاد دکتر محمد معین در مقدمه لغت‌نامه دهخدا، که در سال ۱۳۳۷ با عنوان جزوه ۴۰ لغت‌نامه منتشر شد، علاوه بر شرح حال و مروری بر آثار دهخدا، یادداشت‌های پراکنده مؤلفان و همکاران تألیف لغت‌نامه را در دو دسته مجموعه ۶۷ نفر در حد یکی دو سطر معرفی کرده است. شادروان دکتر سید محمد دبیرسیاقی در تکمله مقدمه، که در سال ۱۳۵۹ در قالب جزوه ۲۲۲ (آخرین جزوه لغت‌نامه) منتشر شد، سرگذشت لغت‌نامه دهخدا را به تفصیل نوشت و فهرستی با عنوان «همکاران و دستیاران دهخدا و اعضای لغت‌نامه» ارائه داد. آثار دیگر دبیرسیاقی، هر کدام منبع دست‌اول پژوهش درباره دهخدا به شمار می‌روند. همچنین، ایشان آثار پراکنده دهخدا را جمع‌آوری کرد و برخی از اسناد و نامه‌های او را منتشر کرد. پژوهش‌های زنده‌یاد ایرج افشار درباره نامه‌ها و اسناد دهخدا در شماره‌های مختلف مجله «آینده» و پس از آن در مجموعه‌ای با عنوان «نامه‌های سیاسی دهخدا»، آثار ولی‌الله درودیان، کتاب‌شناسی و مجموعه‌های مقالات منتخب، و پژوهش کامیار عابدی با عنوان «صور اسرافیل و علی‌اکبر دهخدا» در پیشینه این کار درخور ذکرند.

نبود اطلاعات و سرنخ درباره همکاران لغتنامه و یکی از مؤلفان

میرشمسی گفت: درباره روش تحقیق و دشواری‌های آن به تفصیل در مقدمه کتاب سخن گفته‌ام و در اینجا تکرار نمی‌کنم. فقط می‌گویم که درباره چند تن از همکاران و یک تن از مؤلفان، اطلاعات درخوری در کتاب نیامده است، چرا که هیچ سرنخی برای شناخت آنان، از جمله آگاهی از نام و اصلیت آن‌ها، به دست نیامد. امید دارم با نقدها و گوشزدهای صاحب‌نظران، این نقیصه و کاستی‌ها و لغزش‌های احتمالی دیگر در چاپ بعدی برطرف شود.

شروع همکاری و یادبود مؤلفان و همکاران

او در ادامه افزود: من در سال ۱۳۸۵ به جمع مؤلفان لغت‌نامه بزرگ فارسی پیوستم، که تقریباً همزمان با بیماری دکتر شهیدی و مهاجرت دکتر دبیرسیاقی به قزوین بود. پس از آن، شاهد درگذشت دکتر سید جعفر شهیدی در سال ۱۳۸۶، استاد عباس دیوشلی در سال ۱۳۸۸، دکتر حسن احمدی گیوی در سال ۱۳۹۱، دکتر جواد درهمی در سال ۱۳۹۵ و دکتر محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۹۷ بودم. روان همه مؤلفان و همکاران درگذشته قرین آرامش و نامشان گرامی باد. به علاوه، در این سال‌ها شاگرد و همنشین چند تن از مؤلفان لغت‌نامه بودم، دکتر حسن انوری_پیشتر در دوره تألیف فرهنگ سخن و بعد در لغت‌نامه_، استاد رسول شایسته، دکتر سعید نجفی اسداللهی که امروز متأسفانه به سبب کسالت از دیدار این هر دو عزیز محرومیم، و دکتر غلامرضا ستوده _که چندی است به سبب کهولت خانه‌نشین هستند_ و دکتر علی‌اشرف صادقی که در دو سه سال اخیر در دوره فترت مؤسسه لغت‌نامه دهخدا در فرهنگستان، افتخار شاگردی و همکاری با ایشان را داشتم. همچنین باید یاد کنم از دو تن از مؤلفان مقیم خارج از ایران، دکتر محمد استعلامی و دکتر جلیل دوستخواه. سایه همه این بزرگواران بر سر ادب و فرهنگ این آب و خاک مستدام باد. از زمان شروع تألیف کتاب تا انتشار آن، متأسفانه دو تن از مؤلفان لغت‌نامه، استاد عبدالله انوار و استاد احمد سمیعی، و دو تن از همکاران تألیف، آقای ستار آل‌بویه و دکتر محمود مدبری را از دست دادیم. یادشان گرامی و نامشان جاودان باد.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

مؤلف کتاب در پایان مراتب سپاسگزاری خود ار همکاران و سخنرانان و حاضران در مراسم را اظهار داشت و گفت: از دکتر حسن انوری، استاد کاوه بیات، استاد کامیار عابدی، دکتر احمدرضا قائم‌مقامی و استاد رسول شایسته (که با پیام تصویری شاگردنوازی کردند)، دکتر بهرام پروین گنابادی که با لطف، گرداننده جلسه امروز بودند، مهندس بهرام فیاضی (مدیر فرهیخته نشر قطره) و همکارانشان، اکرم سلطانی، مهدی تجلی، علیرضا شاه‌محمدی و مهناز بیگی که در برگزاری این برنامه صمیمانه مرا یاری دادند، و همچنین از همکاری و همراهی دکتر محمود بیجن‌خان رئیس محترم مؤسسه لغت‌نامه دهخدا سپاسگزارم.

یادبود دهخدا، که خانه اش مدرسه شد

میرشمسی در پایان سخنانش به تلاش دهخدا اشاره کرد و گفت: در این روزها بیشتر از پیش به روزهایی فکر کردم که دهخدا برای ادامه تألیف لغت‌نامه و گذران زندگی‌اش، مجبور شد در فاصله سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۴، سیزده مرتبه، گاه شش دانگ، گاه سه دانگ و حتی نیم دانگ از خانه‌اش را به صورت بیع مشروط به بانک‌ها و افراد مختلف بفروشد و در قبال آن پول بگیرد و سر موعد بپردازد. در سال ۱۳۲۴، از پرداخت ۶۷۰ هزار ریال در ازای سه دانگ خانه درماند و طلبکاران در حال حراج خانه بودند که بنا بر مصوبه مجلس، وزارت فرهنگ خانه‌اش را خرید تا بعد از مرگش بر جای آن مدرسه‌ای به نام او بسازد. مدرسه ساخته شد، ولی نام دهخدا را بر آن نگذاشتند. به فکر دوران هرمان دهخدا در سال‌های پایان عمرش افتادم، روزها و ماه‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق. دهخدا آن‌چنان مغضوب واقع شد که بسیاری از استادان و افراد سرشناس آن روزگار، به خاطر حفظ جایگاهشان، در مراسم خاکسپاری و ختم شرکت نکردند. برخلاف نظر استاد کاوه بیات، به گمان من دهخدا قدر ندید.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

او از حاضرین خواست تا دقایقی به احترام دهخدا بایستند و او را تشویق کنند. در پایان و با حضور اساتید حاضر در سالن کتاب دهخدا و لغت نامه رونمایی شد.



منیع: خبرگزاری مهر

شاهنامه نشان می‌دهد مناسب‌ترین شکل دولت برای ایران نوع متمرکز آن است


به گزارش خبرگزاری مهر، سی و چهارمین نشست تخصصی شاهنامه پژوهی با حضور شاهنامه پژوهان و جمعی از شعرا، ادبا و فعالان فرهنگی کشور به دبیری محمد رسولی، شاهنامه شناس و دانش آموخته حقوق سیاسی (عمومی) در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در این‌نشست که تاریخ ایران در دوره منوچهر پیشدادی واکاوی شد، موضوع واگذاری بخشی از شرق ایران توسط منوچهر شاه به زال، به روش علمی و حقوقی تشریح و ناگفته‌هایی از شاهنامه که تاکنون بیان نشده بود، بیان شد.

محمد رسولی در این‌نشست گفت: با روش‌های علمی میان رشته‌ای متوجه می‌شویم، کشور ما ایران در آن دوران از نظر شکل دولت، که در دانشگاه‌های امروز در قالب درس «اشکال دولت و کشور» تدریس می‌شود، کشوری تک‌بافت یعنی دولت بسیط اما از نوع تک بافت پیچیده بوده که ویژگی‌های چنین دولتی در حقوق عمومی و علوم سیاسی عبارت‌اند از: ۱. اعمال قدرت سیاسی توسط دولت مرکزی ۲. وجود یک قانون اساسی برای کل کشور پهناور آن روز ایران زمین ۳. وجود انواع وحدت، یعنی وحدت ساختار، وحدت جماعت (شمول تصمیمات فرمانروایان بر کلیه گروه‌های انسانی به طور تساوی) و ۴. وحدت سرزمین (تبعیت سراسر قلمرو کشور از قدرت دولت به طور یکسان و کامل).

وی افزود: از توجه به شاهنامه که کتاب روایتگر تاریخ ایران است به خوبی دریافته می‌شود که همیشه و همچنان مناسب‌ترین شکل دولت (به معنای اعم دولت) برای ایران، نوع یک‌پارچه و متمرکز آن است و ایرانیان ده هزار سال است با این روش مناسب به بقای خود ادامه داده و به رشد تمدن بشری کمک شایانی کرده‌اند.



منیع: خبرگزاری مهر

پیشنهاد ساخت «دهکده فارسی» در تایلند


به گزارش خبرگزاری مهر، هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند با هدف بررسی و گفت وگو در مورد مسائل فرهنگی و همکاری‌های مشترک، با حضور نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و انجمن خاندان بونناک در ساختار حکومتی تایلند به میزبانی رایزنی فرهنگی ایران برگزار شد.

در این نشست فرهنگی، ناصرالدین حیدری سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند، به اهمیت دیدار و گفتگو با نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و خاندان بونناک اشاره کرد و این جمع را نمادی از روابط تاریخی و فرهنگی عمیق میان ایران و تایلند دانست.

وی افزود: نقش شیخ احمد قمی در تقویت روابط میان دو ملت ایران و تایلند نه تنها در گذشته حائز اهمیت بوده است، بلکه امروز نیز می‌تواند الگویی برای دیپلماسی فرهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان و فرهنگ‌ها باشد و از طرفی این شخصیت برجسته نه تنها یک عالم و تاجر موفق بلکه به‌عنوان پل ارتباطی میان اسلام و بودیسم نیز نقش‌آفرینی کرده است.

سفیر ایران در تایلند در ادامه به روابط دیرینه ایران و تایلند که بیش از ۴۲۰ سال سابقه دارد، اشاره کرد و گفت: این روابط نمونه‌ای از تعامل مثبت میان دو ملت بوده است. همچنین، ایشان به سالگرد هفتادمین روابط دیپلماتیک ایران و تایلند به‌عنوان فرصتی مهم برای تقویت روابط در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و گردشگری اشاره کردند و خواستار بهره‌گیری از این مناسبت برای تقویت تعاملات دوجانبه شدند.

حیدری بر اهمیت معرفی شخصیت شیخ احمد قمی به مردم تایلند و نهادهای دولتی تأکید و پیشنهاد کرد که علاوه بر برنامه‌های فرهنگی، مستندات بیشتری در مورد زندگی و نقش او تهیه و از طریق انتشار کتاب‌ها، مقالات و تولیدات رسانه‌ای در سطح گسترده‌تری معرفی شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع گردشگری پرداخت و ابراز کرد: ایران و تایلند می‌توانند از ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی خود برای تقویت این حوزه استفاده نمایند که مسیرهای گردشگری جدیدی مرتبط با میراث شیخ احمد قمی در تایلند طراحی و تبلیغ شود.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند به اهمیت همکاری‌های اقتصادی در کنار روابط فرهنگی اشاره کرد و از نهادهای ایرانی و تایلندی خواست با برنامه‌ریزی دقیق، روابط تجاری میان دو کشور را گسترش دهند چون روابط فرهنگی می‌تواند بستری برای تعاملات اقتصادی و تبادل دانش نیز باشد.

حیدری در ادامه به اهمیت تبادل فناوری و همکاری‌های علمی میان ایران و تایلند اشاره کرد و گفت: ایران و تایلند با بهره‌گیری از ظرفیت‌های علمی و فناوری خود می‌توانند در زمینه‌های مختلف به توسعه همکاری‌های مشترک بپردازند.

وی پیشنهاد کرد با برگزاری نشست‌ها و نمایشگاه‌های تخصصی در حوزه‌های فناوری‌های نوین، مانند نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری انرژی‌های تجدید پذیر، و مدیریت منابع آبی، امکان تبادل دانش و تجربه میان متخصصان دو کشور فراهم شود چون این‌نشست‌ها می‌توانند بستری برای شناسایی فرصت‌های جدید همکاری و گسترش تعاملات علمی و فناورانه باشند و می‌توان با برگزاری برنامه‌های مشترک، مانند کارگاه‌های آموزشی و پروژه‌های تحقیقاتی، تجربیات و دانش ایران به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند درمان ناباروری و تولید داروهای نوترکیب، در این زمینه‌ها را به اشتراک گذاشت. در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی نیز، دو کشور می‌توانند با اجرای پروژه‌های مشترک، مانند مدیریت پایدار منابع آبی و بهینه‌سازی سیستم‌های کشاورزی، به توسعه پایدار در این حوزه کمک کنند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند گفت: برگزاری نشست‌های مشترک علمی در حوزه‌های انرژی، محیط زیست، و فناوری اطلاعات می‌تواند به تبادل فناوری و گسترش همکاری‌های صنعتی میان دو کشور کمک کند.

مهدی زارع بی عیب رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند نیز در این‌برنامه با یادآوری نقش تاریخی و برجسته شیخ احمد قمی در تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند گفت: این عالم برجسته و شخصیت معنوی، نمادی از دیپلماسی فرهنگی و الگویی برای تعامل موفق میان فرهنگ‌ها و ادیان است. دانش، حکمت، و اخلاق شیخ احمد قمی باعث شد که او در دوران خود اعتماد و احترام جامعه تایلندی را جلب و روابطی پایداری را میان ایران و تایلند ایجاد و در دوره‌ای که ارتباطات میان ملت‌ها محدود بود، با آمیختن جایگاه ویژه علم و معنویت پیوندهای فرهنگی این دو کشور را گسترش داد.

وی افزود: میراث شیخ احمد قمی تنها به گذشته تعلق ندارد، بلکه چراغی برای آینده است. این میراث نشان‌دهنده اهمیت ارزش‌های مشترک انسانی و معنوی در ایجاد روابط پایدار میان ملت‌ها است. امروز، در دنیایی که با چالش‌های متعددی روبرو است، بیش از هر زمان دیگری به درس‌هایی از تاریخ نیاز داریم. شیخ احمد قمی به ما آموخت که چگونه می‌توان از طریق گفت‌وگو، همدلی و احترام متقابل، پایه‌های صلح و دوستی پایدار را بنا کرد و وظیفه ماست که این نمونه از دیپلماسی فرهنگی و ارتباط میان ملت‌ها را به جهان معرفی کنیم. در این راستا برنامه‌های فرهنگی و پژوهشی مشترکی میان ایران و تایلند باید طراحی و اجرا شود که به معرفی هر چه بیشتر این شخصیت برجسته وخدمات او به جامعه بین‌المللی پرداخته شود.

رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند در پایان با قدردانی از تلاش‌های خاندان شیخ احمد قمی در حفظ این میراث ارزشمند، بر ضرورت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک برای گرامیداشت هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند تأکید و ابراز امیدواری کرد این نشست آغازی برای تعمیق روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند باشد.

وی افزود: امیدوارم این همکاری‌ها بتواند به توسعه پایدار روابط فرهنگی، علمی و اقتصادی میان ایران و تایلند منجر شود. چون چنین رویدادهایی، فرصتی ارزشمند برای گرامیداشت میراث مشترک و ایجاد پل‌های تازه برای همکاری‌های آینده هستند.

در ادامه، نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی از آمادگی خود برای همکاری‌های مشترک خبر دادند و پیشنهاداتی برای برگزاری نمایشگاه‌ها، سمینارها، و پروژه‌های فرهنگی ارائه کردند. آن‌ها گفتند تقویت روابط میان دو کشور می‌تواند بستری برای گسترش تعاملات در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و آموزشی باشد.

یکی از موارد مطرح شده در این نشست، بررسی ریشه‌های تاریخی خاندان بونناک و نقش آن‌ها در تقویت روابط ایران و تایلند بود. اعضای این خاندان با اشاره به تاریخچه مهاجرت شیخ احمد قمی و نقش او در جامعه تایلند، خواستار مطالعه بیشتر بر روی اسناد تاریخی مرتبط شدند تا جنبه‌های ناشناخته این تاریخ ارزشمند روشن‌تر شود.

اعضای خاندان بونناک در این نشست پیشنهاد تأسیس یک «دهکده فارسی» در تایلند را مطرح کردند. این پیشنهاد با هدف گرامیداشت پیوندهای عمیق تاریخی میان ایران و تایلند و تقویت ارتباطات فرهنگی میان دو ملت ارائه شد که در این دهکده فارسی می‌تواند برای معرفی میراث غنی فرهنگی و تاریخی ایران به مردم تایلند و همچنین گردشگران بین‌المللی عمل کند و شامل عناصری از معماری سنتی ایرانی، مانند باغ‌های ایرانی، بازارچه‌های محلی، و نمایشگاه‌های صنایع‌دستی می‌شود.

نمایندگان خاندان بونناک اعلام کردند این دهکده نه تنها مکانی برای نمایش تاریخ و فرهنگ ایران و فضایی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی مشترک مانند جشن‌های نوروز، نمایشگاه‌های هنری و نشست‌های ادبی خواهد بود، بلکه می‌تواند به توسعه گردشگری و ایجاد فرصت‌های جدید اقتصادی در منطقه نیز کمک کند.

این پیشنهاد مورد استقبال رایزن فرهنگی ایران قرار گرفت و وی بر اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک میان دو کشور برای تحقق این ایده تأکید کرد.

زراع بی‌عیب پیشنهاد داد تیم‌های مشترک متشکل از معماران، طراحان فرهنگی، و پژوهشگران از ایران و تایلند تشکیل شوند تا ابعاد مختلف این پروژه بررسی و اجرایی شود.



منیع: خبرگزاری مهر